پژوهشگران میگویند که مهمترین موضوع آینده، از جمله آینده کره زمین، دیجیتالیزه شدن است. اما آیا دیجیتالیزه شدن و حفاظت از محیط زیست با هم همخوانی دارند؟
به نظر نمیآید که دیجیتالیزه کردن وسایل و سبک زندگی راه حلی فوری برای مشکلات محیط زیست ما باشد. اما عدهای از پژوهشگران برجسته نظری غیر از این دارند. هیأت مشورتی علمی دولت آلمان در گزارشی ۹۰۰ صفحهای با عنوان "آینده دیجیتالی ما" به این نتیجه رسیده که "امروزه روندهای دیجیتالیزه کردن، به دلیل استفاده بیش از حد از منابع طبیعی و رشد نابرابری اجتماعی، بیشتر مانند مادهای برای سرعت بخشیدن به گسترش حریق عمل میکنند" و این وضعیت باید تغییر کند.
نویسندگان گزارش مزبور مینویسند: «رؤیای ما این است که با وسایل دیجیتال قوی و کارآمد دنیایی بهتر بسازیم.» و بدین منظور لازم است که جامعه به جامعهای دیجیتال تبدیل شود که سبک زندگیاش بر پایه اصل حفظ سلامتی خود و دیگران و آگاهی نسبت به مواد مورد مصرف باشد.
اولین موضوعی که از نظر پژوهشگران باید در دستور کار قرار گیرد عاداتی است که مردم در مصرف دارند. پژوهشگران معتقدند که میتوان از فنآوریها استفاده کرد تا جامعهای که به دور ریختن مواد و اشیا خو گرفته از این عادت دست بردارد و به اقتصاد گردشی یا دورانی روی آورد.
به گفته پژوهشگران، برای نمونه فنآوری دیجیتالی میتواند کمک کند تا در آینده به جای پلاستیک از موادی کاملا متفاوت برای تولید بطری و قوطی و غیره استفاده شود، موادی که بازیافتپذیر یا حتی تجزیهپذیر و قابل جذب در خاک باشند.
پژوهشگران در گزارششان دنیایی را تصویر میکنند که در آن خودروها، خانهها، بستهبندیها، مبلمان، کفش یا لباس به کمک هوش مصنوعی به راحتی قابل تعمیر هستند. در این دنیا، در همان مرحله ساخت و تولید از استفاده از منابع و موادی که برای محیط زیست و سلامتی مضر هستند خوداری میشود.
هدف آن است که انسانها از منابع طبیعی بهتر استفاده کنند و از نظامی که به دور ریختن عادت کرده فاصله بگیرند و اقتصاد گردشی را به وجود بیاورند و گسترش بدهند.
نسلی که طرفدار بازیافت، محصولات ارگانیک و زایمان طبیعی است، همچنین مایل است که پس از مرگ در کفنی ساده پیچیده شود و در تابوتی از جلبکهای دریایی یا لفافی از قارچهای گوشتخوار پوشانده و به خاک سپره شود و بدین ترتیب کمترین آسیب را به محیط زیست وارد نماید. هر روز شمار بیشتری از طرفداران محیط زیست به این گروه که از "خاکسپاری سبز" حمایت میکنند، میپیوندند.
به باور اين افراد، انسان پس از مرگ هم نبايد براي محيط زيست مشكلي ايجاد كند و پيكر به خاك سپرده شدهاش بايد هرچه سريعتر تجزيه شده و به چرخه محیط زیست برگردد تا به اين ترتيب گياهانی که بر مزارش كاشته شده از بقایای بدن او، مواد مورد نياز رشد خود را به دست آورند.
کاهش هزینههای خاکسپاری
کیت کالانیک، مدیر اجرایی شورای "خاکسپاری سبز" GBC در ایالت متحده آمریکا میگوید: «دلیل اصلی این طرح تلاش در جهت کاهش هزینههاست. عدم استفاده از تابوت و سنگ قبر هزینههای خاکسپاری را که بین ۷ تا ۱۰ هزار دلار برآوردشده است تا حدود زیادی کاهش میدهد.»
گروه دیگری از طرفداران خاکسپاری سبز دلایل شخصی خود را برای این انتخاب دارند. کالانیک میگوید: «برخی از کشاورزان مایلند اجسادشان پس از مرگ بلافاصله به خاک و زمینی که خود و خانوادههایشان روی آن کشت و کار کردهاند بپیوندند و برخی افراد نیز میخواهند در مکانی ساده و بدون تشریفات به خاک سپرده شوند.»
روشهای طبیعی خاکسپاری مردگان ایده تازهای نیست. در انجیل، تورات و قران نیز از لزوم تماس جسد با خاک سخن به میان آمده است. در واقع ایده دفن اجساد با تابوت از زمان جنگهای داخلی آمریکا آغاز شده است. در آن دوره جسد سربازان را پیش از انتقال بهوسیله کشتیهای جهانپیما به قبرستان شهر زادگاهشان مومیایی میکردند.
با پیشرفت روشهای مومیایی کردن اجساد، متصدیان خاکسپاری توانستند با حفظ ظاهر مردگان اجرای مراسم را به تاخیر بیندازند تا بستگان شخص متوفی از نقاط دور خود را برسانند و همچنین بدین طریق امکان فرستادن اجساد به همه نقاط جهان وجود داشت. کم کم صنعت مراقبت از مردگان شکل گرفت و بنگاههای خاکسپاری با ارائه خدمات گوناگون در این زمینه نوعی جدید از تجارت را بهوجود آوردند.
دلایل زیست-محیطی
بدون شک انگیزهی دیگر این طرح، صرفنظر ازهزینههای کلان خاکسپاریهای مرسوم، نگرانی نسبت به آسیبهای زیست-محیطی است. هر ساله مقادیر زیادی مادهای سمی به نام فرمالدئید وارد خاک میشود. به علاوه تابوتهایی از جنس چوب غیر قابلتجزیه که با قطع میلیونها هکتار درخت جنگلی فراهم میآیند و نیز مقادیر زیادی بتن در خاک دفن میشود. این ضایعات که تجزیهشان قرنها به طول میانجامد در حقیقت منابع ارزشمندی هستند که میتوانند به جای دفن شدن در خاک استفادههای مفیدتری داشته باشند.
سوزاندن جسد که پیش از این تصور میشد بهترین روش برای دوستداران محیط زیست است عملا به دلیل استفاده از سوختهای فسیلی برای سوزاندن اجساد و نیز تولید مواد شیمیایی سمی چون مونوکسید کربن و جیوه که در اتمسفر آزاد میشود برای محیط زیست هزینههای سنگینی به دنبال دارد.
"رابرت پروت" یکی دیگر از مدیران شورای خاکسپاری سبز معتقد است که برتری این روش بر سوزاندن جسد این است که افراد بازمانده به لحاظ روحی به مراسم و آداب دفن نیاز دارند و این نوع خاکسپاری علاوه بر این که به آنها اجازه میدهد در مراسم دفن متوفی شرکت کنند، موجب میشود سهمی در حفاظت از محیط زیست داشته باشند.
روشهای خلاقانه در خاکسپاری سبز
امروزه روشهای ابتکارآمیزی برای خاکسپاری سبز پیشنهاد میشود: در فلوریدا شرکتی به نام "اترنال ریفز" خاکستر سوخته اجساد را با نوعی سیمان مصنوعی میآمیزد و آن را به شکل صخره در میآورد و بدین ترتیب فرد متوفی به زیستگاه موجودات دریایی منتقل میشود.
روش دیگر استفاده از پوششی از جنس قارچهای گوشتخوار است که جسد را طی مدتی کوتاه به طببیعت باز میگرداند.
در ایتالیا نیز روشی به نام "کپسولا موندی" پیشنهاد شده که در آن از غلافهای تجزیهپذیر به شکل تخممرغی استفاده میشود که میتوان خاکستر جسد را در آن قرار داد و سپس مانند بذر گیاه در خاک دفن کرد. بعد از مدتی گیاهی از درون آن ریشه میدواند و سر بیرون میآورد.
سنتیا بیل، مدیر موسسه خاکسپاری طبیعی در شهر یوجین در ایالت اورگن آمریکا میگوید خلاقیتی که در این روشها ارائه میشود، نمایانگر میزان مقبولیت این طرح و پیشرفتهای هر چه بیشتر آن در سالهای آینده است.
دانشمندان می گویند افزایش توانایی گیاهان در جذب دی اکسید کربن تا حدودی روند انباشت این گاز در جو زمین را مهار کرده است.
آنها در مطالعه تازه ای می گویند که در فاصله سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ کسر بزرگی از دی اکسیدکربن متصاعد شده توسط بشر را گیاهان جذب کرده اند.
دکتر ترهور کینان نویسنده اصلی این مقاله به بی بی سی گفت: "گزارش هایی از سبزتر شدن زمین وجود داشت اما ما دریافتیم که اهمیت این پدیده ثانوی بود و علت اصلی جذب بیشتر دی اکسید کربن گیاهانی هستند که از قبل وجود داشتند."
هشدار داد می شد که یکی از پیامدهای روند گرمایش زمین بیشتر شدن موارد بروز خشکسالی ها در اطراف جهان است.
با این حال مطالعه تازه می گوید میزان خشکسالی ها در دهه های اخیر تغییر قابل ملاحظه ای نکرده.
نویسندگان مقاله تاکید می کنند که منابع جذب کربن - اقیانوس ها و پوشش گیاهی - موثر هستند اما برای توقف روند گرمایش کافی نیستند.
به گفته آنها برای توقف گرمایش لازم است تصاعد کربن کاملا متوقف شود و تقریبا به صفر برسد.
نتایج این مطالعه در نشریه "نیچر کامیونکیشینز" چاپ شده است.
نویسندگان این مقاله می گویند که گیاهان به دلیل وجود مقدار خیلی زیادی دی اکسید کربن در هوا خیلی بهتر این گاز را جذب می کنند.
با این حال این فرآیند برای جذب کامل گازهایی که بشر متصاعد می کند کافی نیست.
طی ۵۰ سال گذشته میزان دی اکسید کربن جذب شده توسط اقیانوس ها و پوشش گیاهی زمین دو برابر شده است. این منابع اکنون حدود ۴۵ درصد گازهای تولید شده توسط انسان را جذب می کنند.
محققان اکنون گزارش می دهند که از ابتدای قرن ۲۱ تغییر قابل توجهی در میزان جذب دی اکسید کربن توسط گیاهان و درختان روی داده است.
براساس این مطالعه در فاصله ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ میزان دی اکسید کربن تولید شده توسط انسان در جو ۲۰ درصد کاهش یافت.
پیشتر در سال جاری گزارش هایی منتشر شد دایر بر اینکه زمین به دلیل افزایش دی اکسید کربن سبزتر شده است. اما نویسندگان مقاله تازه می گویند که این علت اصلی کند شدن روند انباشت دی اکسید کربن نیست.
متوسط غلظت دیاکسید کربن در جو زمین که در سال گذشته میلادی به آستانه مهم و نمادین چهارصد در میلیون رسیده بود، امسال از این مرز گذشته و به حد بیسابقهای رسیده و "نسلهای متمادی" همینطور باقی خواهد ماند.
سازمان جهانی هواشناسی، نهاد سازمان ملل در زمینه آب و هوا، در گزارش سالانه وضعیت گازهای گلخانهای که امروز منتشر شد مینویسد که پدیده قدرتمند النینیو که دنیا در سال ٢٠١۵ شاهد آن بود در این افزایش نقش داشته است.
در این گزارش آمده: "میزان دی اکسید کربن پیش از این در بعضی ماههای سال و در برخی مناطق به مرز چهارصد در میلیون رسیده بود، اما هیچگاه متوسط جهانی آن در تمام مدت سال از این حد فراتر نرفته بود."
"مرکز پایش گازهای گلخانهای مائونا لوآ در هاوایی پیش بینی کرده که غلظت دی اکسید کربن جو زمین در تمام سال ٢٠١۶ و برای نسلهای متمادی بالاتر از چهارصد در میلیون باقی بماند."
"این افزایش دی اکسید کربن با پدیده پرقدرت ال نینیو تشدید شده است. سال گذشته ال نینیو پرقدرتی آغاز شد که تاثیر شدید آن در سال ٢٠١۶ هم باقی است."
النینیو به تلاطمهای طبیعی سیستمهای آب و هوا گفته میشود که باعث الگوهای آب و هوایی نامعمول مثل توفانهای شدید در برخی مناطق و خشکسالی یا سیل در مناطق دیگر میشود. النینیو معمولا بین نه ماه تا دو سال طول میکشد و تقریبا هر دو تا هفت سال تکرار میشود اما تاثیری که النینیوی پارسال بر آب و هوای زمین گذاشت در ١٨ سال گذشته رخ نداده بود.
ال نینیوی سال گذشته باعث خشکسالی در مناطق حارهای شد و توان جنگلها، پوششهای گیاهی و اقیانوسها را برای جذب دیاکسید کربن کاهش داد.
اقیانوسها، خاک و موجودات زنده هنوز نیمی از دیاکسید کربن جو را جذب می کنند اما این احتمال وجود دارد که این ظرفیت اشباع شود و در نتیجه آزاد شدن گاز دی اکسید کربن در جو افزایش یابد. علاوه بر این النینیو خود نیز جذب دی اکسید کربن در خشکی را کاهش میدهد و خشکسالی در مناطق حارهای و دود آتش سوزی جنگلها نیز دی اکسید کربن بیشتری را وارد جو می کند.
بررسی سازمان هواشناسی جهانی نشان میدهد که سه گاز اصلی که اثر گلخانهای درازمدت دارند، دی اکسید کربن (Co2)، متان (CH4)، نیتروز اکساید (N2O) در سال ٢٠١۵ به حد بیسابقهای رسید؛ به ترتیب، ١۴۴، ٢۵۶ و ١٢١ درصد بیشتر از دوران پیشاصنعتی (پیش از سال ١٧٥٠ میلادی). تمام این گازها (بجز نیتروز اکساید که تغییری نکرده) بین سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ از سال قبل آن بیشتر شده و در همه موارد بیش از متوسط ده سال پیش شده است.
پتری تالاس دبیرکل سازمان هواشناسی جهانی میگوید: "سال ۲۰۱۵ با توافق پاریس برای مقابله با تغییرات آب و هوایی دورانی پر از امید را نوید داد، اما از این نظر هم تاریخ ساز شد که شروع دوران تازهای از تغییرات آب و هوا را رقم زد، دورانی که میزان گازهای گلخانهای به رکوردی تازه رسید. النینیو ناپدید شد اما تغییر آب و هوای زمین نه."
"دی اکسید کربن همچنان بزرگترین مجرم تغییرات آب و هوای زمین است، این گاز هزاران سال در جو و حتی مدتی طولانیتر در اقیانوسها باقی میماند. بدون مقابله با انتشار این گاز، ما نمیتوانیم بر مشکل تغییر آب و هوای زمین غلبه کنیم."
مهمترین دلیل افزایش گازهای گلخانه ای به احتمال قریب به یقین فعالیتهای بشر است. یعنی افزایش جمعیت، افزایش فعالیتهای کشاورزی، افزایش استفاده از زمین، جنگلزدایی، صنعتی شدن و مصرف انرژی بصورت سوزاندن سوختهای فسیلی عامل این افزایش است.
اینکه کره زمین چگونه به این افزایش بیرویه گازهای گلخانهای پاسخ دهد هنوز قابل پیش بینی نیست، شاید سیستمهای طبیعی کره زمین بتوانند روند افزایش را کند کنند، شاید هم نتوانند و تجمع گازهای گلخانهای شتاب گیرد.
اما تحقیقاتی که اخیرا انجام شده شواهدی محکمی را ارائه کردهاند که اگر وضع به همین ترتیب ادامه پیدا کند، یخهای قطبی سریعتر ذوب میشوند و آب دریاها دو برابر بیشتر از میزانی که در اجلاس تغییرات اقلیمی تصور میشد بالا خواهد آمد.
از این رو به گفته آقای تالاس، "بیاندازه مهم است که توافق پاریس واقعا و پیش از موعد مقرر به اجرا گذاشته شود و اجرای آن تسریع شود."
دویست کشوری که توافق پاریس را امضا کردهاند در ماه آینده میلادی در مراکش برای تصمیمگیری در مورد اقدامات بعدی گرد هم خواهند آمد.
تحقیقات نشان می دهد که یک دهم طبیعت بکر جهان در دو دهه گذشته نیست و نابود شده است.
به گفته دانشمندان انجمن حفاظت از محیط زیست جهانی نقشه های تازه نشان دهنده روند "هشدار دهنده نابودی" سرزمین های بکر جهان به خصوص در آمریکای جنوبی و آفریقاست.
آنها در نشریه "کارنت بیولوژی" استدلال می کنند که نواحی طبیعی علیرغم ارزش اکولوژیک و فرهنگی در موافقتنامه های بین المللی محافظت از حیات وحش نادیده گرفته می شوند.
حدود ۲۰ درصد خشکی های زمین به عنوان طبیعت خالص طبقه بندی شده است.
منظور دانشمندان از طبیعت خالص سرزمین های مبرا از دستکاری گسترده توسط بشر مثل خانه سازی، توسعه و صنعت است.
بخش اعظم این فضاهای بکر در آمریکای شمالی، شمال آسیا، شمال آفریقا و استرالیا قرار دارد.
این مناطق اغلب سکونتگاه بومیان کهن جهان و همچنین گیاهان و حیوانات در معرض خطر است.
جیمز واتسون از دانشگاه کوئینزلند استرالیا و انجمن محافظت از حیات وحش آمریکا در نیویورک گفت که نواحی بکر جهان کاملا در سیاستگذاری های زیست محیطی نادیده گرفته می شوند.
او گفت: "سازوکارهای سیاستگذاری بین المللی باید اقدامات لازم برای حفظ طبیعت خالص پیش از آنکه دیر شود را تشخیص دهد. ما احتمالا یک تا دو دهه برای وارونه کردن این روند وقت داریم."
طبیعی سازی
این یافته ها بر نقشه تازه نواحی بکر در اطراف جهان و مقایسه آن با نقشه مشابهی که در اوایل دهه ۱۹۹۰ تهیه شده بود استوار است.
براساس این نقشه ها تخمین زده می شود که حدود ۳.۳ میلیون کیلومتر مربع (تقریبا ۱۰ درصد) از طبیعت خالص جهان در این فاصله از میان رفته است.
محققان می گویند که تمامی نواحی دارای طبیعت خالص، صرفنظر از ابعاد، باید فورا برای اعمال تدابیر محافظتی ارزیابی شود.
آنها استدلال می کنند که در غیراین صورت همه تلاش ها برای بازگرداندن سرزمین ها به حالت اولیه طبیعی بی نتیجه خواهد بود.
توز فان نوردویک، مدیر تعامل و علوم در موسسه ارتواچ(اروپا)، گفت که تحقیقات تازه موید یک روند نگران کننده است که بر زندگی همه ما تاثیر می گذارد.
او گفت: "در اروپا ما بیشتر طبیعت بکر را خیلی پیش از سال ۱۹۹۰ از دست دادیم."
او گفت که همه ما مشترکا مسئول اصلی این نابودی در اطراف جهان هستیم - استفاده غیرقابل دوام از زمین، به خصوص برای کشاورزی.
اما به گفته او خبر خوب این است که اکنون فرصت های بیشتری نسبت به گذشته وجود دارد.
او افزود: "ما فورا باید این فرصت ها را برای حفظ طبیعت خالص و یک تنوع غنی زیستی در آغوش بگیریم."
مایک بارت از شعبه بریتانیایی صندوق حیات وحش جهانی گفت که ابعاد نابودی طبیعت بکر دارای تبعات ناگواری است.
او گفت: "همانطور که به نظر می رسد درحال ورود به عصر آنتروپوسین هستیم، این گزارش بیش از پیش تاثیر عظیم انسان و آثار آن بر حیات وحش و مردم را نشان می دهد."
آنترپوسین به عصر کنونی زمین شناسی، دوره ای که فعالیت انسانی نیروی اصلی نفوذ در آب و هوا و محیط زیست به حساب می آید، گفته می شود.
بحرالمیت (یا دریای مرده) زیر آفتاب سوزان خاورمیانه هر روز کوچکتر میشود. دریاچه شوری که در کمارتفاعترین نقطه کره زمین واقع است، پیش چشم مردمانی که پیرامونش زندگی میکنند خشک میشود اما آب رساندن به دریاچه و حفظ سطح آب فعلی به این سادگیها نیست.
اگر یک نکته در مورد بحرالمیت باشد که همه بدانند، این است که کسی در آن غرق نمیشود. آب آن هشت-نه برابر شورتر از آب اقیانوسهاست. آنقدر غلیظ و پراملاح است که گویی آب نیست، مخلوط شن و روغن زیتون است.
هر گردشگری که اینجا میآید، حتما عکسی از خودش که بدون کمترین تلاشی روی آب خوابیده یا نشسته میگیرد – گاه در حال روزنامه خواندن. اما بحرالمیت فقط جاذبه گردشگری نیست، اکوسیستم بینظیری است که وضعیت محیطزیست را در این گوشه دنیا – جایی که همیشه آب کم است – نشان میدهد.
ممکن است خوانده یا شنیده باشید که بحرالمیت دارد میمیرد. "مرگ دریای مرده" اگرچه تیتر گیرایی است، اما درست نیست. هرچه آب پایین میرود، غلظت و شوری دریاچه بیشتر میشود و نهایتا به جایی میرسد که میزان تبخیر متوقف میشود. بنابراین بحرالمیت احتمالا به مراتب کوچکتر از این که هست میشود، اما بهکل محو نمیشود.
با این همه، سرعت پایین رفتن سطح آب نگران کننده است، هر سال حدود یک متر.
در دوران جنگ جهانی اول، چند مهندس بریتانیایی حرف اول اسمشان را روی یک تخته سنگ که لب آب بود حک کردند که مشخص شود آب تا کجاست. درست صد سال از آن موقع گذشته و آن تخته سنگ بسیار بالاتر از سطح آب است. اکنون برای رسیدن به کنار آب، باید از این تختهسنگ و تختهسنگهای دیگر پایین بروید، از جاده رد شوید، از وسط گیاههای بلند و زمینی گلآلود بگذرید، تا به آب برسید. رویهم حدود ۲ کیلومتر راه است.
عقبنشینی مداوم آب طی سالها، برای ساکنان منطقه گران تمام شده. از جمله در مجموعه گردشگری 'عین جدی' که چند کیلومتر آنطرفتر است.
اواخر دهه ۸۰ میلادی که هتل و رستوران و فروشگاه و غیره را میساختند، موج بحرالمیت به دیوار مجموعه میکوبید. آب به مرور آنقدر عقب رفت که ناچار شدند واگنی بخرند و به تراکتور ببندند تا مسافران را به لب آب ببرند. (حدود دو کیلومتر).
سرعت تغییرات "نیر ونگر" مسئول تجاری مجموعه عین جدی را نگران کرده: "ما درباره ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ سال پیش حرف نمیزنیم. وقتی ۱۸ ساله بودم هنوز دریا همینجا بود. چند سال پیش که میخواستیم خانه بسازیم، همسرم گفت رو به دریا بسازیم. گفتم بهتر است رو به کوه بسازیم چون کوه اقلا یک جا ایستاده ولی دریا مدام حرکت میکند."
از نگاه زمینشناسان بحرالمیت چیزی نیست جز دریاچهای که رود اردن به آن ختم میشود. رود از یک سو وارد میشود اما از سوی دیگر بیرون نمیرود. همینجا میماند و بخار میشود.
در حقیقت آنچه میشود گفت دارد میمیرد، نه بحرالمیت که رود اردن است. بعضی جاهای کرانه باختری رود – که در اشغال اسرائیل است – آب آنقدر کم شده که در فصل خشک میشود مثل جوی آب از رویش پرید.
رود اردن از آبراههای مهم دنیای باستان بود. حتی در دوران مدرن هم رودی بزرگ بود که گاه در فصل بارندگی طغیان میکرد. در سال ۱۸۴۷، دولت آمریکا گروهی مامور بررسی رود اردن کرد. سرپرست گروه افسری بود به نام ویلیام لینچ. از قضا او نخستین کسی بود که حساب کرد و متوجه شد بحرالمیت پایینتر از سطح آبهای آزاد کره زمین است. در خاطرات او از سفر میخوانیم که جاهایی پهنای رود حدود ۳۰ متر بوده.
حتی هشتاد سال پس از سفر لینچ، رود اردن هنوز آنقدر آب داشت که یک مهندس روس یهودی به نام پینچاس روتنبرگ کنار آن یک نیروگاه کوچک آبی بسازد. ساختمان نیروگاه هنوز برجاست، اما وسط صحرایی بیآبوعلف، نه کنار رود.
بدیهی است که جغرافیای منطقه طی این سالها تغییر نکرده. بخش شمالی رود به دریاچه جلیل (یا دریاچه طبریه) میریزد و بخش جنوبی از آن سرازیر شده به بحرالمیت میریزد. آنچه تغییر اساسی کرده آبی است که به این سیستم وارد و از آن خارج میشود. در حقیقت مسئله اصلی در دهههای گذشته سیاست آب کشورهای منطقه بوده.
اسرائیل در بخش جنوبی دریاچه جلیل سد ساخته و عملا مقدار آبی را که وارد اردن میشود، کنترل میکند. دریاچه جلیل – بهعنوان یک منبع آب – برای اسرائیلیها اهمیت استراتژیک دارد، هرچند که این کشور در سالهای اخیر آب شیرینی را که از نمکزدایی آب مدیترانه تولید میکند آرامآرام افزایش داده است.
دولت اسرائیل از دهه پنجاه میلادی – یعنی یک دهه پیش از ساخت سد – از منابع آب دره رود اردن برداشت میکرده که برای کشاورزان اردنی و فلسطینی (در کرانه باختری) مشکلساز بوده چون برای کشاورزی و سیر کردن شکمشان به این آب نیاز دارند.
دولت اسرائیل هم البته مشکلی مشابه دارد – هرچند دستکم پول و فنآوری لازم برای تأمین آب مردمش را دارد. مشکل اسرائیل این است که مهمترین منبع تامین آب رود اردن، یعنی رود یرموک از سوریه میگذرد. از حدود سی سال پیش به این سو، سوریها بیش از چهل سد برای مهار آب یرموک ساختهاند – آبی که پیش از آن به رود اردن میریخت.
پایین آمدن قیمت لوازم الکترونیکی در سراسر جهان باعث بروز یک معضل جدی شده است: زبالههای الکترونیکی.
به گزارش ان بی سی، در ایالات متحده آمریکا قیمت بسیار پایین تلویزیون باعث شده که افراد تلویزیونهای قدیمیشان را در کنار خیابان یا در مراکز بازیافت رها کنند و بسیاری از این مراکز دقت لازم در بازیافت را ندارند.
بهتازگی یک مرکز بازیافت در ایالت کنتاکی به علت دفن کردن این تلویزیونهای قدیمی مورد بازخواست قرار گرفت. دفن کردن این لوازم الکترونیکی در خاک، طرفداران محیط زیست در این کشور را بسیار نگران کرده است.
اما مسئولان شهرداریها هم میگویند که به علت هزینه بالای بازیافت مواد الکترونیکی و تعداد روزافزون این لوازم، آنها چارهای غیر از دفن کردن آنها ندارند. از جمله مسئولین ایالت ویرجینیا که به تازگی قانون ممنوعیت دفن لوازم الکترونیکی را از مراکز بازیافت این ایالت برداشته است.
از سوی دیگر، شرکتهایی که تاکنون بازیافت تلویزیونها را مجانی انجام میداند، حالا برای تحویل گرفتن تلویزیونهای قدیمی و جابهجا کردن آنها از مشتریان هزینهای دریافت میکنند.
بسیاری از لوازم الکترونیکی حاوی مواد شیمیایی خطرناک مانند سرب، جیوه، بریلیم و کادمیم هستند و بازیافت آنها پرهزینه است. تلویزیونهای قدیمی به ویژه مشکلات خاصی را برای بازیافت ایجاد میکنند. در گذشته شیشههای آنها که برخی حاوی نزدیک به سه کیلوگرم سرب بود، ذوب میشد و در ساخت صفحات جدید بهکار گرفته میشد. اما میزان آگاهی در خصوص خطرات سرب بالا رفته و دیگر کسی محصولات سربدار استفاده نمیکند. بنابراین این صفحات همینطور در زبالهدانیها باقی میمانند. فلزات دیگری که در ساخت این تلویزیونها از آنها استفاده میشد (مانند طلا و مس) هم دیگر بازار داغ چندانی ندارند و در واقع هزینه بازیافت از آنها بهدست نمیآید.
به گزارش مرکز بازیافت لوازم الکترونیکی آمریکا، در سال ۲۰۱۵ بیش از دو میلیارد کیلوگرم از تلویزیونهای قدیمی در خانههای سراسر آمریکا یافت میشده است. افراد این تلویزیونها را در زیرزمین یا پشت بامهایشان نگاه میدارند بدون اینکه از آنها استفادهای بکنند. این تلویزیونها بسیار سنگین هستند و افراد به جای حمل آنها به مراکز بازیافت، ترجیح میدهند آنها را در انباری نگاه دارند یا به درون زبالهها بیاندازند. در سال ۲۰۱۱ که قیمت طلا بسیار بالا بود، شرکتهای بازیافت زباله حتی برای دریافت این تلویزیونها به مردم پول میدادند، اما حالا کاملاً قضیه بر عکس شده است و این مردم هستند که باید نه تنها تلویزیون های سنگین را به مراکز بازیافت ببرند، بلکه پولی هم به مسئولین بدهند تا از دست آنها خلاص شوند. امری که باعث شده تلویزیونها در خانهها بمانند.
به گزارش یو اس ای تو دی، تنها کاری که میشود در خصوص این زبالههای الکترونیکی انجام داد، آموزش دادن به افراد جامعه است. آنها باید متوجه شوند که حتی اگر بازیافت برای آنها خرج بردارد، اما کار درستی است که باید انجام شود.
سقوط سیارکها، آتشفشانهای مهیب در شبه قاره هند یا تغییرات جوی؛ کدام یک از این عوامل در نابودی قطعی دایناسورها نقش داشتند؟ تحقیقات جدید نشان میدهند که انقراض دایناسورها، پیش از تمام این فاجعههای طبیعی رخ داده است.
بسیاری از دانشمندان معتقدند که دلیل اصلی انقراض دایناسورها که نزدیک به ۶۶ میلیون سال پیش آغاز شد، برخورد شهابسنگهای عظیمی به قطر ۱۰ کیلومتر با زمین در شبهجزیره "یاکاتان" در مکزیک بوده که در اثر آن دهانه آتشفشان چیکسوکلب به شعاع ۱۸۰ کیلومتر بهوجود آمده است.
برخی دیگر از این نظریه دفاع میکنند که آتشفشانهای عظیم و پرقدرت در هند که در دوره تصادم شهابسنگها با زمین رخ داده، عامل اصلی انقراض دیناسورها بوده است.
گروه سومی از محققان بر این باورند که هر دوی این عوامل در نابودی قطعی انواع این موجودات دیرینهزیست نقش بازی کردهاند. به نظر این گروه، برخورد سیارکهای بزرگ و ملتهب با زمین، در پوستهها و لایههای آن تغییراتی بهوجود آورده که یک رشته از آتشفشانهای سهمناک را به همراه داشته و در نتیجه در اثر دگرگونیهای جوی، این جانوران را به سراشیبی انقراض سوق داده است.
دادهها و تحلیلهای جدید
اکنون یک گروه کارشناس بریتانیایی به این نتیجه رسیدهاند که انقراض دیناسورها پیش از آن که شهاب سنگهای کلان به زمین اصابت کنند، آغاز شده بود.
در گزارشی که این گروه در مجله تخصصی "Proceedings of the National Academy of Sciences" منتشر کرده، آمده است که میلیونها سال پیش از نابودی قطعی این پستانداران خونگرم، بسیاری از انواع آنها (دایناسورهای گیاهخوار، گوشتخوار و همه چیز خوار) از میان رفته و نوعهای جدید ایجاد نشده بودند.این نتایج بر اساس تجزیه و تحلیل دادههای آماری بیش از ۴۲۰ یا ۶۱۴ نوع طبقهبندی شدهی این خزنده مهرهدار انجام شده است.بنا به گفته کارشناسان، نزدیک به ۲۴ میلیون سال پیش از تصادم شهابسنگهای سترگ با زمین، ظرفیت ایجاد انواع جدید دایناسورها در تمام راستههای آن به تدریج کاهش گرفته تا این که بهکلی از میان رفته است.
تنها برخی از انواع گیاهخوار این جانور دیرینهزیست از توانایی وفقدادن خود با محیط برخوردار بودند. احتمالا این گروه به دلیل داشتن فکها و دندانهای قوی توانسته بودند با تغذیه گیاهان خاصی در آن دوره به حیات خود ادامه دهند. به گفته کارشناسان بریتانیایی این گروه، ۱۴ درصد تمام انواع دایناسور را تشکیل میدادند.
در گزارش یادشده از دلیل انقراض قطعی دایناسورها سخنی به میان نیامده است. دانشمندان بریتانیایی ولی جمع سه عامل سقوط سیارکها، آتشفشانهای مهیب پیدرپی و تغییرات جوی را بیتاثیر نمیدانند.
در همه این سالها چندین مدل دستگاه تصفیه هوای ارگانیک هم در بازار وجود داشته و دارد که بدون برق و باتری و جِرم و صدای پنکه در گوشهای از خانه یا اداره کارش را به بهترین شکل انجام میدهد و علاوه بر کارکرد زیباییشناسانه، تأیید ناسا -سازمان فضایی آمریکا- را هم دارد: گیاهان آپارتمانی!
سازمان فضایی ناسا در سال ۱۹۸۹ با هدف خودکفایی سفینهها و ایستگاههای فضایی در زمینه تولید و تصفیه هوای مورد نیاز برای فضانوردان و آزمایشهای فضایی، یک رشته پژوهش دنبالهدار آغاز کرد که از جمله نتایج آن تأثیر خارقالعاده استفاده از چندین نوع گیاهان معمولی خانگی برای تصفیه آلودگیهایی با منشأ داخلی خانه، اداره و محل کار است.
بیشتر زمان زندگی روزمره بخش بزرگی از انسانها در خانه و محل کار میگذرد. بنابراین حصول اطمینان از استانداردهای مورد قبول هوایی که نفس میکشیم همواره دغدغه به جای خانوادهها، مدیران و دانشمندان است.
طبق تحقیقات ناسا به ازای ۹ مترمکعب هوای داخلی، یک گلدان از هر کدام از این گیاهان آپارتمانی میتواند بسیاری از آلایندههای داخلی را تصفیه کند.
همچنین پژوهشهای هم عرض دیگری نشان میدهد که میکرو ارگانیزمهای موجود در خاک این گیاهان میتواند در جذب و تصفیه بنزن موجود در هوای اتاق هم مؤثر باشد.
البته بعضی از این گیاهان ممکن است برای گربه، سگ و بعضی دیگر از حیوانات خانگی سمی باشد (اگر حیوان خانگی دارید و قصد تهیه هر کدام از این گیاهان را دارید قبل از آن با دامپزشک مشورت کنید).
در حالی که میلیونها نفر در سراسر جهان با کمبود مواد غذایی و قحطی روبرو هستند، تغییرات آب و هوایی "ال نینو" به خشکسالی و کمبود محصولات کشاورزی در کشورهای فقیر دامن زده است.
مسئولان برنامه جهانی غذا میگویند، ضمن بیان این مطلب، میگویند این سازمان در تامین بودجه مورد نیاز برای تامین کمکهای غذایی به مردم گرسنه و فقیر جهان دچار بحران شده است.
پدیده آب و هوایی ال نینو با وزش تندبادها و ایجاد تغییرات اقلیمی غیرمعمول در کره زمین، موجب گسترش خشکسالی، نابودی محصولات کشاورزی و دامی و گرسنگی و سوء تغذیه در بخشهایی از آفریقا، آسیا و اقیانوس آرام شده است.
روجریو بونیفاسیو از مسئولان برنامه جهانی غذا میگوید "ال نینوی اخیر در اوایل بهار امسال آغاز شده و در آغاز زمستان به اوج خود رسید و به نظر میرسد یکی از قوی ترین تغییرات ناهنجار اقلیمی در ۵۰ سال اخیر باشد که احتمالا تا اواسط سال آینده هم ادامه خواهد داشت.
به گفته او "پدیده ال نینوی امسال، فصل درو در همه جای دنیا، از آمریکای مرکزی تا آفریقا و اندونزی، را بر هم ریخته است."
النینو، یکی از چرخههای مشهور آب و هوایی جهان است که هر ۲ تا ۷ سال یکبار باعث تغییرات شدید آب و هوایی و بروز سیلابهای ناگهانی، خشکسالی و قحطی در سراسر کره زمین میشود. اتیوپی از کشورهایی است که در ۵۰ سال گذشته بیشترین آسیب را در جریان تکرار پدیده ال نینوی متحمل شده است.
ارتارین کازین مدیر برنامه جهانی غذا میگوید "اتیوپی امروز شباهتی به اتیوپی ۳۰ سال پیش ندارد؛ و جامعه جهانی باید به خشکسالی به سرعت واکنش نشان دهد. ما نباید صبر کنیم تا بچه ها از گرسنگی بمیرند، بعد اقدام های خود شروع کنیم."
از اوایل سال ۲۰۱۵ میلادی، خشکسالی و گرسنگی از اتیوپی فراتر رفته و در حال حاضر به سودان و اریتره نیز گسترش یافته است. کشاورزان میگویند گاهی برای تهیه تهیه آب خوراکی هم باید ساعتها پیاده راه بروند.
برنامه جهانی غذا، نهاد پیشگام سازمان ملل متحد در مبارزه برعلیه گرسنگی، می گوید بیش از ۱۰ میلیون نفر در اتیوپی نیاز به کمک های فوری غذایی دارند و اگر فورا گام های ضروری برداشته نشود، این رقم تا پایان سال آینده ۱۵ میلیون نفر میرسد.
بزرگترین میمون روی زمین حدود یکصد هزار سال پیش از بین رفت زیرا نتوانست خود را پس از تغییرات آب و هوایی که غذای مورد علاقهاش یعنی میوههای جنگلی را از بین برد به خوردن علف عادت دهد.
به گزارش گاردین، جیگانتوپیتکوس، پنج برابر یک انسان بالغ وزن داشت و قدش به حدود ۳ متر میرسید. تقریباً یک میلیون سال پیش، این حیوان عظیمالجثه در جنگلهای نیمهاستوایی جنوب چین و جنوب شرقی آسیا میزیست.
تاکنون تقریباً هیچ اطلاعاتی در مورد شکل آناتومی و رفتارهای این حیوان به دست نیامده است. تنها چهار قسمت از فسیل آرواره پایینیاش موجود است.
هرو بوکرنس محقق دانشگاه «توبینگن» آلمان میگوید: «این بقایای جزیی بسیارناکافی هستند که بگوییم این حیوان دوپا بوده است یا چهارپا و اینکه بخشهای بدنش به چه صورتی بودهاند.»
در همین حال، دیلی میل گزارش داد دانشمندان مرکز تکامل انسانی و دیرینهشناسی درتوبینگن به همراه موسسه تحقیقات فرانکفورت مینای دندان بهجا مانده از این حیوان را بررسی کردند تا نشان دهند که این راسته از جانوران محدود به نواحی جنگلی بودهاند.
ابعاد این جانور از ۱٫۸ متر تا ۳ متر و وزنش از ۲۲۰ کیلوگرم تا ۵۰۰ کیلوگرم متغیر است. نظریههای متعددی در مورد تغذیه این میمون وجود دارد. برخی دانشمندان عقیده دارند کاملاً گیاهخوار بوده است در حالی که برخی دیگر عقیده دارند گوشتخوار هم است.
اورانگوتان نزدیکترین خویشاوند جیگانتوپیتکوس است اما اینکه آیا جیگانتوپیتکوس رنگ پوستی قرمز طلایی شبیه اورانگوتان داشته است یا مثل گوریل سیاه بوده است نامشخص است.
با آزمایش تغییرات جزیی در ایزوتوپ کربن یافته شده در فسیل دندان، دانشمندان نشان دادند که این حیوان بسیار کهن فقط در جنگلها میزیسته است و یک گیاهخوار صرف بوده است.
این ویژگیها مشکلی برای جیگانتوپیتکوس به وجود نیاورده بود تا اینکه عصر یخبندان از حدود ۲٫۶ میلیون سال تا ۱۲۰۰۰ سال پیش زمین را تحت تأثیر قرار داد.
طبق نظر بوکرنس طبیعت، تکامل، و شاید خودداری از خوردن غذاهای جدید، باعث نابودی میمون عظیمالجثه گردید. وی میگوید: «احتمالاً جیگانتوپیتکوس به دلیل جثه بزرگش به مقدار زیادی غذا نیاز داشته است. در طول پلیستوسن - دوران چهارم زمینشناسی که از ۱.۸ میلیون سال پیش تا ۱۰ هزار سال پیش ادامه داشت – مناطق جنگلی یکی پس از دیگری به علفزار تبدیل شدند که از ذخیره ناکافی غذایی برخوردار بودند.»
نتیجه این تحقیق که قرار است در یک نشریه علمی تخصصی به نام Quaternary International منتشر شود بیان میکند «جیگانتوپیتکوس احتمالاً دارای انعطافپذیری زیست بومی نبوده و فاقد توانایی فیزیولوژیک برای دوام آوردن در برابر سختیها و کمبود غذا بوده است.»
آیا فنآوری یاختههای بنیادی تنها امید باقیمانده برای نجات نسل کرگدنهای سفید است؟
گروهی از دانشمندان و جانورشناسان از دانشگاهها و وباغوحشهای جهان دست به دست هم دادهاند تا شاید بتوانند از انقراض نسل کرگدنهای سفید جلوگیری کنند. تنها سه نمونه از این کرگدنها در جهان باقی مانده است.
به گزارش دیسکاوری نیوز، در نشستی که در ابتدای ماه جاری میلادی در وین برگزار شد، دانشمندان کشورهای آلمان، آمریکا، اتریش و جمهوری چک طرحی را ارائه دادهاند که بر اساس آن میشود از بافتهای زنده بدن این سه کرگدن باقیمانده در طبیعت استفاده کرد. استفاده از فنآوری یاختههای بنیادی، عمل لقاح مصنوعی و در نتیجه تولید مثل این کرگدنها را میتواند چند برابر کند.
در این طرح قرار است نمونههای گامت (سلولهای جنسی بالغ و قابل تکثیر) و همینطور سلولهای بنیادین پرتوان از بدن این سه کرگدن برداشته شود. ممکن است در آینده بشود سلولهای بنیادین را به شکل اندام خاصی هم پرورش داد.
این نخستین باری است که از فنآوری یاختههای بنیادین در جهت حفظ بقای جانوران استفاده میشود. بنابراین موفقیت در آن به معنای پیشرفت بسیار مهمی در حفظ جانورانی است که نسل آنها در معرض انقراض قرار دارد؛ انقراضی که اغلب مسبب آن انسانها هستند.
به گزارش پراگ پست، این گروه از دانشمندان و جانورشناسان که در وین گردهم آمده بودند، عقیده دارند که تنها راه باقی مانده برای حفظ نسل کرگدنهای سفید، فنآوری یاختههای بنیادی است. یکی از دانشمندان ژاپنی شرکتکننده در این گردهمایی، دکتر کاتسوکو هایشی، توانسته از سلولهای بنیادی پوست موشهای آزمایشگاهی، موشهای تازهای پرورش دهد. حالا تیمی از دانشمندان از سراسر جهان در تلاشاند که همین الگو را بر روی کرگدنها اجرا کنند.
بعد از مرگ نولا، کرگدن سفید ۴۱ ساله باغ وحش سندیگو در آمریکا و نابیر ۳۲ ساله در باغ وحش پراگ در سال ۲۰۱۵، حالا فقط سه راس از این کرگدن در جهان باقی مانده است.
این سه راس باقی مانده، یکی نر و دو ماده، در منطقه محافظت شدهای در کنیا زندگی میکنند. سن و همینطور سختیهای جفتگیری، تولید مثل طبیعی برای این سه راس باقی مانده را تقریبا غیر ممکن کرده است. هر چند از نمونههای دی ان ای دوازده کرگدن سفید در بانک دی ان ای در سن دیگو و برلین نگهداری میشود. متخصصان از اطلاعات ژنتیکی موجود در این دی ان ها برای برگرداندن این جانوران به حیات وحش استفاده میکنند.
پروژه کرگدن سفید در حال حاضر شروع شده و قرار است نتایج آن سال آینده منتشر شود.
سراریز شدن دریاچههایی که در نزدیکی کوه اورست تشکیل شدهاند ممکن است مناطق مسکونی پاییندست را در معرض خطر قرار دهد.
برکههای سطحی یخچال خومبو در هیمالیا با افزایش سطح به یکدیگر پیوستهاند و دریاچههای بزرگتری درست کردهاند.کوهنوردانی که قصد دارند این قله با ابهت را فتح کنند باید از این یخچال و آبشار یخی مهیب خومبو عبور کنند.
همزمان شدن افزایش سرعت ذوب یخچالها در منطقه با بالا رفتن دمای کره زمین موجب بروز نگرانی شده است. به گفته دانشمندان با اینکه یخچالهای دیگر منطقه هیمالیا شاهد افزایش تعداد دریاچهها بودهاند ولی این نخستین هشدار از این نوع برای یخچال خومبو است.
سرریز شدن اینگونه دریاچههای یخچالی جدید میتواند منجر به سیل و مرگومیر و خسارت در پاییندست شود.
فروپاشی یخچالها
این اولین تیم علمی است که از زمان زلزله ویرانگر ماه آوریل گذشته از منطقه بازدید میکند.
آن روان، رهبر گروهی که از طرف دو دانشگاه شفیلد و لیدز در منطقه کار میدانی کرده بود، میگوید ”حدود ده سال پیش چند برکه مجزا روی یخچال خومبو وجود داشت ولی آنها در پنج سال گذشته گسترش پیدا کردهاند و به یکدیگر پیوستهاند.“
گروه دکتر روان چند وقتی است که دارد رفتار یخچالهایی را بررسی میکند که با قلوهسنگ پوشیده شدهاند. تمرکز آنها بر یخچال خومبو بوده است.
او به بیبیسی گفت که "مخصوصا در طرف چپ نواحی پایینی یخچال چیزی در حدود هفت یا هشت برکه بزرگ ایجاد شده که حالا دارند به یکدیگر متصل میشوند و یک زنجیره را ایجاد میکنند. آبی که از نواحی بالاتر یخچال در این برکهها جاری میشود به مرور باعث پیوستن آنها به یکدیگر خواهد شد. در حال حاضر به نظر میرسد که یخچال در حال فروپاشی است و امکان دارد شاهد ایجاد چند دریاچه بزرگ و بالقوه خطرناک بر سطح آن باشیم."
این تیم علمی در بررسیهای خود تصاویر ماهوارهای ۱۵ سال گذشته را مطالعه کرده و در شش سال گذشته هم سه بار برای انجام تحقیقات میدانی به منطقه سفر کرده است.
دانشمندان متوجه شدهاند که ذوب یخهای لایههای زیرین باعث شده تا بعضی از بخشهای پایینی این یخچال نشست کند و به محلی برای ایجاد و رشد تودههای آبی تبدیل شود.
این تحقیق نشان میدهد که در ۱۵ سال گذشته ارتفاع این یخچال پوشیده از قلوهسنگ سالی دو متر کاهش پیدا کرده است.
برخلاف یخچالهای مناطق دیگر که معمولا سطحی صاف و یخی دارند، خیلی از یخچالهای منطقه هیمالیا با لایهای از سنگ و خاک پوشیده شدهاند.
به گفته دانشمندان افزایش دما باعث کاهش حجم یخ در ارتفاعات بالاتر میشود و به همین دلیل یخ کمتری به بخشهای پایینی یخچالها میرسد و این دلیل اصلی ایجاد اینگونه نشستها است.
روندی نگرانکننده
کارشناسان دیگری هم که روی این یخچالهای پوشیده تحقیق میکنند این سیر وقایع را تصدیق میکنند.
لینزی نکلسون، از دانشگاه اینسبروک، میگوید "افت سطح یخچالها باعث سختتر شدن تخلیه آب از سطح و عبور آن از یخرفتهای(ﺧﺮدهﺳﻨﮓها و ﻣﻮادی ﻛﻪ ﺑه علت جابهجایی یخچالهای طبیعی بر جای میمانند) بزرگ زیرین میشود. تراز زهآبی که از یخرفتهای پایانی عبور میکند، تعیینکننده ارتفاع پایه برای سطح ایستابی داخل یخچال است و به نظر میرسد که این دریاچههایی که دارند به سرعت به یکدیگر میپیوندند با این سطح ایستابی ارتباط دارند."
جفری کرگل، آبشناس در دانشگاه آریزونا، چند سالی است که مشغول مطالعه دریاچههای یخچالی هیمالیا بوده و میگوید روند مشخصی در حال شکل گرفتن است.
او میگوید "مساله آزاردهنده این است که ادامه این روند به ایجاد یک دریاچه یخچالی جدید در درهای پرجمعیت و شلوغ منتهی میشود و این مایه نگرانی است."
سال ۱۹۸۵ بود که دیواره یکی از این دریاچههای یخچالی در دره خومبو شکست و سیل یک نیروگاه آبی و تاسیسات زیربنایی دیگر را در پاییندست تخریب کرد.
به گفته برنامه محیطزیست ملل متحد – یوانایپی – در یک قرن گذشته حدود ۳۵ دریاچه یخچالی در نپال، پاکستان، بوتان و چین سرریز شدهاند.
اسناد تاریخی نشان میدهد که ایجاد و تخلیه اینگونه دریاچهها اتفاق جدیدی نیست ولی به گفته دانشمندان افزایش دما و تسریع ذوب یخچالها در سالهای اخیر نگرانکننده است.
کامرون واتسون، محقق در دانشگاه لیدز، میگوید "پایین آمدن سطح یخچال به معنی بیشتر شدن فاصله آن با آبشار یخی خومبو است؛ چیزی که کار کوهنوردان را برای بالا رفتن از آن در آینده سختتر میکند."
با اینکه این مساله بعضی از شرپاهای ساکن دره خومبو را نگران کرده ولی برای دیگران مهم نیست.
شرپا آنگ کامی، رهبر گروهی از شرپاها که به خاطر طنابکشی سالانه مسیری که کوهنوردان در آبشار یخی خومبو استفاده میکنند به دکترهای آبشار یخی معروف شدهاند، میگوید "هر از چندی یکی از این گزارشهای بدبینانه منتشر میشود. این برکهها میآیند و میروند اما تا وقتی که ما خداهایمان را در این کوهها راضی نگه داریم بیم و هراسی نخواهیم داشت."
"النینیو" پدیدهای در هواشناسی و یک ناهنجاری در میانگین دمای هوا نسبت به میانگین سالهای پیش است. این پدیده هر چند سال یکبار رخ میدهد و موجب تغییر وضعیت آب و هوا میشود. "النینیو" در سواحل غربی آمریکای جنوبی و جنوب شرقی آسیا رخ میدهد، اما پیامدهای آن جهانی است و اغلب به صورت فجایع طبیعی نمایان میشود.
به طور معمول آب گرم سطح اقیانوس از آمریکای جنوبی به سمت غرب حرکت میکند. در مقابل آب سرد عمق اقیانوس به سوی سواحل آمریکای جنوبی جریان مییابد. در سالهای رخداد النینیو این جریانها متوقف یا گاه برعکس میشوند. به این ترتیب آب سطح اقیانوس در سواحل استرالیا و اندونزی چند درجه سردتر و در آمریکای جنوبی چند درجه گرمتر میشود. آخرین النینیو در سال ۲۰۰۹ رخ داد و یک سال طول کشید.
"النینیو" چه پیامدی دارد؟
در سواحل آمریکای جنوبی گرم شدن آب موجب مرگ مرجانها، پلانکتونها و جلبکها میشود. در نتیجه ماهیها به دلیل کمبود مواد غذایی مهاجرت میکنند. با مهاجرت ماهیها پرندگان دریایی و خزندگان اغلب به صورت جمعی از گرسنگی تلف میشوند و زندگی ماهیگیری این منطقه به شدت آسیب میبیند.
گرمشدن آب موجب تشکیل مناطق کم فشار در اتمسفر مناطق کویری جنوب میشود که میتواند بارشهای سیلآسا، رانش زمین، جاری شدن سیل و طوفان را به همراه آورد.
در مناطق غرب آسیا در اندونزی و شمال استرالیا شرایط برعکس میشود: کاهش بارندگی، از بینرفتن محصولات و آتشگرفتن جنگلها. بارانهای موسمی که اغلب در زمان مناسب آغاز میشوند هم در سالهای النینیو به تعویق میافتند و یا اصلأ رخ نمیدهند.
"النینیو" چگونه تشکیل میشود؟
پژوهشگران تا به امروز پاسخ این پرسش را نمیدانند. بسیاری از شواهد حاکی از آن است که این پدیده نه توسط انسان بلکه از مدتها پیش به صورت طبیعی رخ میدهد. البته گازهای گلخانهای النینیو را تقویت میکنند، در نتیجه آنها بیشتر و پرقدرتتر میشوند. پیامدهای النینیو در فاصله ماه اکتبر تا دسامبر خود را نشان میدهند.
پژوهشگران سازمان جهانی هواشناسی نگران هستند که دمای آب سطح جنوب شرقی اقیانوس آرام دو درجه بیشتر از حد میانگین گرم شود. آنها میگویند النینیوی سال ۲۰۱۵ در حال شدیدتر شدن است.
"النینیو" چه معنایی دارد و آیا میتواند پایدار باشد؟
تغییرات ناشی از النینیو به طور معمول حدود کریسمس به اوج خود میرسد. ماهیگیران کشور پرو که به دلیل کمبود ماهی به شدت از این پدیده آسیب میبینند آن را "النینیو" میخوانند که در زبان اسپانیولی به معنای "پسر بچه" است.
پژوهشگران مرکز اقیانوسشناسی شمال آلمان چند مدل آب و هوایی محاسبه کردند که در آنها استثناءها میتوانند به قاعده تبدیل شوند. تا سال ۲۱۰۰ میلادی جریانهای معمولی هوا میتوانند به دلیل گرمتر شدن زمین به طور کلی کاهش پیدا کنند و به سمت شرق حرکت کنند.
این تغییر میتواند موجب یک النینیو پایدار شود که به گفته پژوهشگران اثر آن در این صورت ضعیف خواهد بود. اما امکان زیرنظر گرفتن چنین پدیدهی پایداری در عمل وجود ندارد. اطلاعات جمعآوری شده در فاصله سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۲ میلادی هم نشان میدهند که گردشهای هوا که پدیده النینیو را تقویت میکنند، بیشتر شدهاند.
به گزارش یورو نیوز یخچال طبیعی کوری کالیس در رشته کوههای آند در پرو یک دره یخی است که به دشتی پر از یخ به نام کوئلکایا می رسد. گروههایی از دانشگاه اوهایو آمریکا از میانه دهه ۱۹۷۰ مشغول کار بر روی این یخچال طبیعی هستند.
به گفته مرکز ملی داده یخ و برف در آمریکا، یخهای کوری کالیس از سال ۱۹۶۳ که اندازه گیری آغاز شده است، ۱,۱ کیلومتر عقب رفته اند. این مقدار معادل ۵۰ درصد مساحت کل این یخچال طبیعی است.
از بین رفتن بخشی از یخها باعث شده است باقی مانده های گیاهان فسیلی نمایان شوند.
لونی تامپسون، دیرینه شناس اقلیمی از دانشگاه اوهایو آمریکا می گوید: « ما یکی از این گیاهان را در سال ۲۰۰۲ پیدا کردیم و حتی در سال ۲۰۰۲ مقداری رنگ داشت. اما بر اثر تغییرات آب و هوایی صدمه دیده است زیرا هیچ بافتی از چوب در آن وجود ندارد و در نتیجه از بین خواهد رفت.»
این گروه در سال ۲۰۰۱ گیاهان فسیلی نمایان شده بر اثر آب شدن یخها را دارای قدمتی ۶۳۰۰ ساله ارزیابی کرد.
تامپسون می گوید این امر نشان می دهد که این دشت یخی هرگز در ۶۳ قرن گذشته به این کوچکی نبوده است.
این گروه در سفر خود موفق به جمع آوری ۱۷ گونه گیاه فسیلی شد و آنها را برای شناسایی و تعیین تاریخ کربنی با خود به آزمایشگاهش در اوهایو برد.
دون کنی، یک محقق ارشد این گروه است.
او می گوید: «هر گیاهی از مکانی متفاوت و با نزدیک شدن تدریجی به یخچال طبیعی برداشت شده است. در نتیجه امیدواریم این امر بتواند تاریخی اسیر شدنش توسط یخچال را به ما نشان دهد زیرا از آن هنگام گیاه دیگر مواد مغذی و دی اکسید کربن از فضا نمی گرفته است. ما می توانیم با بررسی غلظت کربن-۱۴ آن، تاریخ یخ زدن گیاه در یخچال را تعیین کنیم.»
پرو در میان کشورهایی است که بیشترین تاثیر را از تغییرات آب و هوایی ناشی از فعالیتهای بشری پذیرفته است.
این کشور خشک در کوهستان آند دارای بیش از ۷۰ درصد از یخچالهای طبیعی گرمسیری است که بیش از یک پنجم از حجم خود را در سه دهه اخیر از دست داده است.
صحرای آفریقا، بزرگترین منطقه بی آب و علف در دنیا، ضامن تداوم حیات در مکانی نامنتظر است، در جنگل های بارانی آمازون در آمریکای جنوبی که بزرگترین و فشرده ترین منطقه جنگلی در جهان است.
گزارشی که در نشریه «نامه پژوهشهای ژئوفیزیکی» منتشر شده است، نشان می دهد هر سال جریانی از گرد و غبار سراسر اقیانوس اطلس را از شرق به غرب طی می کند، تا به خاک های آمازون که بر اثر بارانهای تند و سیلاب فسفر خود را از دست داده اند، فسفر برساند.
جریانهای عظیم پر مانند گرد و غبار ناشی از توفان یکی از مشخص ترین ویژگیهای جوی است که در تصویرهای ماهواره ای بهخوبی دیده می شود. جوزف پراسپرو دانشمند علوم جوی از دانشگاه میامی که سالها در این باره تحقیق کرده می گوید، «اینها خیلی شبیه ابر هستند».
او که نخستین بار در سال های ۱۹۷۰ میلادی به این مجموعه عظیم گرد و غبار، و عبور آن از اقیانوس اطلس پی برد، می گوید «اندازه گیری میزان آن کار دشواری است، اما مقدارش خیلی زیاد است. به طوری که وقتی در تابستان در باربادوس یا حتی در اینجا در میامی باران میآید، ته سطل، واقعا یک لایه گِل جمع میشود»
درست است که این میزان خاک، کیفیت هوا را پائین می آورد، اما فایده هایی هم دارد.
دانشمندان با استفاده از ماهواره توانسته اند گرد و غبار صحرا و عبور آن از اقیانوس اطلس را ردگیری کنند.
این پژوهش ها نشان داده است که در مدت هفت سال، بطور متوسط هرسال ۲۸ هزار تن خاک به منطقه جنگلی آمازون در آمریکای جنوبی منتقل شده است. این خاک دارای ۲۲ هزار تن فسفر بوده، که عامل غذایی حیاتی در رشد گیاهان و ماده اصلی کودهای تجارتی است.
هونگ بین یو، دانشمند علوم جوی از دانشگاه مریلند می گوید «خاک های صحرای آفریقا نقشی اساسی در جلوگیری از کمبود فسفر در حوزه آمازون دارد».
به گفته او، در گذشته نیز پژوهش ها نشان داده اند که گرد و غبار از آسیا توانسته است در طی هزاره ها به پایدار ماندن جنگل های هاوایی یاری کند، و در پژوهشهای دیگر نیز معلوم شده که ذرات آلاینده هوا در آسیا با عبور از اقیانوس آرام آسمان ایالات متحد را ابری کرده اند.
همه این ها نشان می دهد که در سیاره کوچک ما همه چیز بیش از آن چه تصور می کنیم در هم پیوسته و به هم مرتبط هستند.
فضانوردان در سفرهای فضایی مدت طولانی را بدون در اختیار داشتن آب تازه می گذرانند. آبی که آنها مصرف می کنند بطور مداوم بازیافت می شود.
مهرداد محجوبی، طراح صنعتی ساکن سوئد سعی کرده که این شیوه بازیافت آب را بر روی زمین نیز اجرا کند.
برای عملی کردن این ایده، از سیستم «مدار بسته» استفاده می کنند؛ یعنی همان شیوه ای که در فضا برای دوش گرفتن استفاده می شود. آب گرمی که از دوش خارج می شود، استانداردهای لازم برای استفاده و حتی نوشیدن را دارد و سپس دوباره همین آب به دوش پمپاژ می شود. این فرایند، آنچنان سریع انجام می شود که آبی که برای دومین بار از دوش برای استفاده خارج می شود همچنان گرم است و تنها لازم است کمی داغتر شود.
مهرداد محجوبی می گوید: «روش به کار رفته در این طرح، بخشی از دانش مربوط به موشکهاست. آب استفاده شده، دوباره جمع آوری و آزمایش می شود. سیستم تصفیه متشکل از یک میکروکپسول است که ذرات بزرگ را از آب جدا کرده و آب را به یک نانو کپسول منتقل می کند. در این بخش، تمام ناخالصی های کوچکتر جدا می شوند تا جایی که آب برای بازگشت دوباره به چرخه بازیافت کاملا آماده شده و کاملا شفاف و تمیز شود.»
به گفته مهرداد محجوبی، آب حمامها در آینده به این شکل تامین خواهد شد و به این ترتیب در حالیکه راحتی و بهداشت حفظ شده، امکان صرفه جویی آب تا ۹۰ درصد، و صرفه جویی در انرژی تا ۸۰ درصد فراهم می شود.
او می افزاید: «بازار مصرف برای این صنعت تمام افرادی را شامل می شود که از دوش استفاده می کنند. در واقع بزرگترین سود استفاده از این روش عاید مراکزی می شود که میزان مصرف آب آنها بسیار بالاست، مانند موسساتی که حمام دارند، مراکز ورزشی و همچنین برای خانواده ها در جاهایی که میزان مصرف آب و هزینه مصرف آن بالاست.»
در یک حمام روزانه که تنها پنج دقیقه طول بکشد، باید دست کم ۷۰ لیتر آب استفاده کرد. بخش عمده مصرف آب در اروپا صرف شستشوی بدن می شود. به همین دلیل است که امید می رود بتوان از این فناوری بطور گسترده در آینده استفاده کرد.
سازمان هواشناسی ملل متحد روزچهارشنبه (۳ دسامبر/ ۱۲ آذر) در گزارشی اعلام کرد که دادههای آب و هوایی نشان میدهند که سال ۲۰۱۴ گرمترين سال ثبت شده در تاريخ هواشناسی است. به گفته این سازمان، دمای کره زمین در ماههای ژانويه تا اکتبر امسال به طور متوسط ۰.۵۷ درجه سانتيگراد بالاتر از حد متوسط بوده است.
شکارچیان غیرقانونی تنها در بازه زمانی میان سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ حدود ۱۰۰۰۰۰ قلاده فیل را کُشتهاند.به گزارش خبرگزاری اسوشیتدپرس، افزایش چشمگیر میزان کشتار فیلها به دلیل بالارفتن تقاضا برای عاج فیل در چین و دیگر کشورهای آسیایی بوده است.
اینک سالها است که کارشناسان و کنشگران درباره کشتار جمعی فیلها هشدار دادهاند. اما پژوهشی جدید که به تازگی منتشر شده برای نخستین بار آمار فیلهای کشته شده را به روشی علمی تعیین کرده است.
پژوهشگران برای تعیین تعداد فیلهای شکارشده یک بوستان را در کشور کنیا از نزدیک تحت نظر گرفتند و از طریق مقابله با دیگر دادههای مرتبط که پیشتر منتشر شده بود آمار کشتار را در سراسر قاره آفریقا برآورد کردند.
پژوهش فوق که توسط فیلشناسان برجسته جهان انجام شده به این نتیجه رسیده که نسبت فیلهای کشته شده از ۲۵ درصد در یک دهه پیش به حدود ۶۵ درصد از مرگ کُل فیلها در حال حاضر رسیده است. این آمار، در صورتی که به همین منوال ادامه یابد به انقراض کامل این گونه خواهد انجامید.
طبقه متوسط رو به رشد چین و تقاضا برای عاج فیل در این کشور ۱.۳ میلیارد نفری بازار سیاه عاج را رونق بخشیده و شمار بیشتری از مردم فقرزده آفریقا را به شکار غیرقانونی فیلها سوق میدهد.
لین داگلاس-همیلتون، مؤسس بنیاد «حفظ فیلها»، اذعان کرد که «تقاضای کنونی برای عاج فیل غیرقابل ادامه است. نتیجه نهایی ما هم همین است. این میزان تقاضا باید کاهش پیدا کند. در غیر این صورت جمعیت فیلها همچنان کاهش خواهد یافت».
مرگ فیلها در سراسر آفریقا به یک میزان انجام نمیشود. بالاترین نرخ مرگ و میر در بخش مرکزی آفریقا و آفریقای شرقی - تانزانیا و کنیا - است. بوتسوانا در این میان نقطهای درخشان است، چرا که جمعیت فیلها در آنجا ثابت مانده و حتی رو به رشد است. در جنوب این قاره نیز شکارچیهای غیرقانونی کرگدنها را کشتار میکنند و هنوز به سراغ فیلها نرفتهاند.
در آمار به دست آمده از شکار فیلها بعضی از ارقام تکان دهنده هستند. جمعیت فیلها تنها ظرف سه سال در شکارگاه سلووس کشور تانزانیا از ۴۰۰۰۰ قلاده به ۱۳۰۰۰ قلاده سقوط کرده است.
در این میان کشور چین متوجه شده که تجارت عاج چه ضربهای به وجهه جهانی پکن وارد میکند.
لیو زیانفا، سفیر چین در کنیا، با اذعان به این مشکل گفت: «جنایتهای مربوط به حیاتوحش نوعی نابهنجاری فرامرزی هستند.» وی در ادامه تأکید کرد که کشورش در پی اقدام عملی برای پایان دادن به تجارت غیرقانونی عاج است: «ما قویاً باور داریم که تنها از طریق اقدام مشترک است که عزم مبارزه با جرمهای زیستمحیطی به نتیجه خواهد رسید.»
تعداد این جانور زیبا در آمریکای شمالی شدیدا رو به کاهش بود ولی در طی 40 سال گذشته و در پی تدابیر شدید دولتی نسل این حیوان رو به احیا می باشد.این حیوان نیز در تعامل و برخورد بین جمعیت رو به افزایش انسانها و از بین رفتن مناطق بکر و زیستگاههای خود در تلاش برای بقاست . مشکلی که امروزه جامعه ایرانی نیز با آن دست به گریبان است.
شیر و ببر ایرانی را از دست دادیم و اکنون منتظر و ثانیه شمار از دست دادن یوزپلنگ و پلنگ ایرانی هستیم .این تصاویرمرتبط با پارک حفاظت شده ای در وایومینگ(Teton National Forest) امریکا می باشد.
گیاهان به یکدیگر و به محیط پیام می فرستند. اما گفتگو و ارتباط میان آنها به زبانی است که هنوز برای ما شناخته شده نیست. در فلورانس ایتالیا در یکی از پروژه های اتحادیه اروپا، فعالیت الکتریکی گیاهان با روشی جدید تجزیه و تحلیل می شود.
استفانو منکوزا، متخصص زیست شناسی گیاهی می گوید: «گیاهان نسبت به میدان جاذبه زمین، میدان های الکتریکی، تغییرات مکانی، غلظت مواد شیمیایی حساس هستند. اینک این میزان عظیم اطلاعات را که گیاهان درمی یابند و به کار می برند، در اختیار داریم. تنها باید راهی پیدا کنیم که از این اطلاعات رمز بگشاییم و آن را قابل فهم کنیم.»
کار در شرایط خاص با تحلیل دیجیتال گیاهانی که به اینترنت وصل هستند، آغاز می شود، یعنی گیاهی مصنوعی که از افزودن قطعات الکترومکانیکی به قطعات گیاه معمولی ساخته شده است.
آندرا ویتالتی، متخصص علوم کامپیوتر و مسئول هماهنگ کننده پروژه «آزمایشگاههای بدون سیم» می گوید: «سیگنال هایی را که گیاهان تولید می کنند، مشاهده می کنیم و می توانیم عوامل محرک این سیگنالها را با کیفیت خوب بازسازی کنیم. بعد از این که توانستیم سیگنالها را بدون اشتباه بخوانیم و احیانا تقویت کنیم، آن را به ارقام تبدیل می کنیم. به عبارت دیگر، سیگنال آنالوگ را که در زمان تغییر می کند، تبدیل به داده های رقمی می کنیم.»
چالش اصلی در اینجا این است که همزمان با ضبط واکنشهای گیاه به صورت مجموعه داده هایی که بعدا بتوان آن را به صورت مرجع به کار برد، علت این تحریک ها را نیز پیدا کنیم.
استفانو مانکوز می افزاید: «این داده ها واقعاً شبیه به واژه نامه است که در آن هر پارامتر محیطی همخوان با پیام الکتریکی مشخصی است. اگر بتوانیم رمز این واژه نامه را پیدا کنیم مثل این است که سنگ روزتا (مورد استفاده در مصر باستان) را برای رازگشایی از زبان گیاهان پیدا کرده باشیم. در آن صورت خواهیم دانست که گیاهان چه چیزهایی را حس می کنند. »
شبکه ای دیجیتال و الگوریتمی قدرتمند هر درخت را تبدیل به نگهبانی می کند که می تواند از وضعیت محیط خبر دهد.
ماریو پائولی، متخصص علوم کامپیوتر در «آزمایشگاههای بدون سیم» است و می گوید:«هدف نهایی این است که از چندین گیاه داده بگیریم و این داده ها را در گره های شبکه تفسیر کنیم و جزئیاتش را بیرون بکشیم.»
الیزا مازی، متخصصص علوم زراعت می گوید: «از یک درخت می توانیم همزمان اطلاعات مربوط به چند پارامتر محیط را به دست بیاوریم. در حالی که اگر بخواهیم از حسگرهای معمولی استفاده کنیم باید برای هر پارامتری که بخواهیم تحلیل کنیم یک حسگر مخصوص به کار ببریم که البته خیلی پرهزینه است.»
می توان در زمان حقیقی مقدار اوزون موجود در هوا یا مقدار مواد شیمیایی در خاک زراعتی را سنجید. با رمزگشایی از زبان گیاهان می توانیم محیط زیست سالمتری داشته باشیم.
مطابق تحقیقات ناسا، سازمان فضایی ایالات متحده آمریکا روند آب شدن یخچالهای طبیعی واقع در غرب قطب جنوب سرعت گرفته و به درجه خطرناکی رسیده است.
داده های ماهواره ای مربوط به این مناطق به محققان نشان می دهد که آب شدن شش یخچال طبیعی واقع در دریای آموندسن فاجعه آمیز است و می تواند سطح آب اقیانوسها را از سه تا چهار متر بالا ببرد.
اریک ریگنوت، کارشناس سازمان ناسا می گوید: «در این منطقه به نقطه غیر قابل بازگشتی رسیده ایم و تنها به مدتی زمان نیاز است تا همه این یخچالهای طبیعی کاملا از بین بروند.»
ناسا این داده های ماهواره ای را تبدیل به انیمیشن های گرافیکی کرده تا بتوان بخوبی سرعت آب شدن این یخچالهای طبیعی را مشاهده کرد. مناطق رنگی بیانگر مکانهایی است در آنها میزان آب بصورت قابل توجهی افزایش یافته و سطح آب بالا آمده است.
اریک ریگنوت در ادامه می گوید: «در این بخش ما شاهد عقب رفتن یخها همانند دیگر مکانهای زمین هستیم. این یخها تقریبا یک کیلومتر در سال عقب می نشینند. اگر اطلاعی درباره یخچالهای طبیعی نداشته باشیم این موضوع به نظر نمی آید. اما بیشتر آنها این روند را ندارند.»
نگرانی بزرگ دیگری درباره عقب نشینی کردن یخچال طبیعی اسمیت کولر است. بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۱ این یخچال طبیعی بین ۳۴ تا ۳۷ کیلومتر به عقب رفته که سرعتی معادل دو کیلومتر در سال است. این سریعترین عقب نشینی یخچالهای طبیعی است که تاکنون ثبت شده است. بر اساس مطالعات، این قسمت از قطب جنوب می تواند منشا بالا آمدن قابل توجه سطح دریاها طی دهها سال آینده و قرنهای آتی باشد.
به اعتقاد اریک ریگنوت، محقق و کارشناس، حتی اگر کاهش اثر گازهای گلخانه ای، مسئول اصلی تغییرات اقلیمی، بتواند تاثیر مثبتی بر روی کاهش روند گرمای اقیانوسها داشته باشد اما عقب نشینی یخچالهای طبیعی در این بخش از قطب جنوب اجتناب ناپذیر است.
گزارش جدید سازمان ملل درباره آب و هوا همچنان بر خطر گرمایش زمین تاکید میکند. جاری شدن سیل، کمآبی، گرمای بیش از حد و کمبود مواد غذایی آثار گرمایش زمین هستند که انسانها و طبیعت را تحت تاثیر قرار خواهند داد.
جدیدترین گزارش سازمان ملل متحد درباره وضعیت آب و هوای جهان که بخش دوم آن از سوی "مجمع بینالمللی تغییرات اقلیمی" IPCC (نهاد وابسته به سازمان ملل) در یوکوهامای ژاپن منتشر شده نشان میدهد که تغییرات جوی که انسانها علت بروز آن هستند، تاثیرات زیادی بر تمامی قارهها و نیز دریاها گذاشته است. اینکه این تاثیرات چقدر وخیمتر خواهد شد و پیشرفت گرمایش زمین چه اثراتی بر انسانها و طبیعت خواهد داشت به این بستگی دارد که انسانها در آینده نزدیک چه اقداماتی برای توقف روند گرمایش انجام خواهند داد.
یک کارشناس آب وهوای سازمان "گرین پیس" درباره وضعیت کنونی تغییرات جوی به خبرگزاری آلمان گفت: «ما در حال حرکت روی یک خط باریک هستیم اما اگر شجاعانه عمل کنیم و تولید گازهای گلخانهای را بر اساس برنامه تعیینشده کاهش دهیم، میتوانیم جلوی تهدیدات بزرگتر برای امنیت انسانها را بگیریم و اکوسیستم آبی، جنگلها و گونههای جانوری را حفظ کنیم.»
تغییرات جوی تنها باعث آب شدن یخچالهای طبیعی نمیشود بلکه اکوسیستمها را تغییر میدهد و به انقراض گونههای جانوری میانجامد. این تغییرات همچنین تهیه مواد غذایی برای انسانها در سراسر دنیا را سختتر میکند. همین حالا نیز اختلالاتی در تولید محصولاتی چون گندم و ذرت پدید آمده است.
انتشار گازهای گلخانهای احتمال بروز جنگهای داخلی، قحطی و جاری شدن سیل در دهههای آینده را بیشتر میکند. بر اساس گزارش کارشناسان آب و هوای سازمان ملل، بالا رفتن دمای زمین، احتمال بروز "عواقب شدید، عمیق و جبرانناپذیر" را بالا برده است.
بر اساس این گزارش، تولید روزافزون گاز دی اکسید کربن میتواند باعث خساراتی چند میلیارد دلاری شود که جبران آنها نیز هزینهای مشابه خواهد داشت. تاثیر تغییرات جوی بیشتر بر مردم فقیر و کشورهای جنوبی خواهد بود.
یکی از کارشناسان موسسه "اُکسفام" درباره گزارش سازمان ملل گفته است: «گزارش منتشر شده و پیام روشن است؛ تاثیرات تغییرات جوی بر منابع غذایی، بدتر از آنی است که پیشبینی میشد.»
پیش از این نیز "مجمع بینالمللی تغییرات اقلیمی" اعلام کرده بود که وخیمتر شدن وضعیت آب وهوا در جهان میتواند بر قیمت مواد غذایی تاثیر گذاشته و آن را بالاتر ببرد. کارشناس اکسفام در این باره گفته است: «اگر اقدامی سریع برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای انجام نگیرد، دسترسی به غذای کافی برای هر یک نفر هم همیشه دچار مشکل شود.»
بطری های پلاستیکی دور ریخته شده تبدیل به مشکلی مهم برای محیط زیست شده است. هر سال در سراسر دنیا بیست میلیون تن پلاستیک به بطری های نوشیدنی تبدیل می شود. دانشمندان به دنبال ماده ای جایگزین هستند تا از آن به جای مشتقات نفتی در تولید پلاستیک بهره ببرند. ماده ای که آزار کمتری برای محیط زیست داشته باشد.
در مرکز تحقیقات زیست شناسی مادرید در اسپانیا، دانشمندان متقاعد شده اند باکتری ها نقش مهمی در نسل آینده مواد پلاستیکی خواهند داشت. نقش آنها تولید پلیمر از زباله های طبیعی خواهد بود که در این صورت دیگر به نفت نیازی نیست.
ماریا اوگسیلیادورا پریِتو و همکارانش نوعی باکتری را کشت می دهند که کلید اصلی این فرایند به حساب می آید. این تحقیق بخشی از برنامه اروپایی سینپُل (SYNPOL) است که نام خود را از ترکیب گازی ویژه ای گرفته که قرار است به تولید بیوپلاستیک ها کمک کند.
ماریا اوگسیلیادورا پریِتو خیمنز، محقق مرکز تحقیقات زیست شناسی مادرید می گوید: «این باکتری ها بیوپلاستیک را به شکل دانه در درون خود جمع می کنند که ما می توانیم دیرتر با شیوه های شیمیایی متفاوت برداشتشان کنیم. به این طریق به گونه های متفاوتی از مواد اولیه دست پیدا می کنیم.»
دانشمندان خود را به تحقیق آزمایشگاهی محدود نکرده و در پی راه اندازی تولید کارخانه ای این ماده هستند. آزمایشاتی در این زمینه در جریان است.
اما مولکول های بیوپلاستیک تنها از دورریختنی ها به دست نمی آیند. اروپا برنامه ای تحقیقاتی با نام اسپلش (SPLASH) دارد که در مرکز تحقیقات غذایی و زیست محور واخنینگن هلند، زیر نظر لولکه سیِتسما و همکارانش انجام می شود. آنها می خواهند بدانند آیا می توان از جلبک ها به عنوان منبعی برای تولید بیوپلاستیک استفاده کرد یا خیر. دانشمندان دریافته اند که گونه هایی از جلبک به میزان فراوانی شکر و هیدروکربن تولید می کنند که می شود به بیوپلاستیک تبدیلشان کرد.
دکتر لولکه سیِتسما از مرکز تحقیقات غذایی و زیست محور واخنینگن هلند می گوید: «دلیلی که در برنامه اسپلش به جلبک ها توجه کردیم این بود که این موجودات به خودی خود شدیدا مولد هستند. آنها از نور خورشید و دی اکسید کربن و برخی مواد دیگر به خوبی استفاده می کنند و از سوی دیگر می شود آنها را در جاهایی رشد داد که رویش چیز دیگری، به عنوان مثال گندم، ممکن نیست. در نتیجه آنها رقابتی با صنعت غذایی ندارند و به همین خاطر استفاده از آنها در تولید بیوپلیمرها بسیار اهمیت دارد.»
فرمولی که شرکت هلندی آوانتیوم (AVANTIUM) روی آن کار کرده، شکر جلبک را به مولکول پلیمر تبدیل می کند که همان ماده خام در ساختن بطری های نوشیدنی است و به گفته تولید کننده اش، زیان های زیست محیطی بسیار کمتری از بطری پلاستیکی رایج دارد.
اِد دِیونگ از شرکت آوانتیوم هلند می گوید: «بیوپلاستیک هفتاد درصد دی اکسید کربن کمتری تولید و همچنین انرژی تجدیدناپذیر کمتری مصرف می کند و نتیجتا بسیار پایدارتر از پلاستیک معمولی است. ویژگی های بسیار بهتری نیز دارد.»
در کنار محک استحکام این ماده تازه، محققان متوجه وجود مزایایی در مقایسه آن با پلاستیک معمولی شده اند. برای نمونه، از آنجا که این ماده بسیار مستحکم است، می توان بطری هایی نازک تر با استفاده کمتر از ماده درست کرد.
مزایای بالقوه بیوپلاستیک می تواند بسیار گسترده باشد. آوانتیوم باور دارد این پلاستیک تازه می تواند سهم مهمی از بازار را به خود اختصاص داده و به تولید سالانه۵ تا ۱۰ میلیون تن دست یابد.
نتیجه این که دانشمندان توانسته اند بطری های آب از جنس بیوپلاستیک بسازند و هم اکنون تحقیقاتی برای تولید بیوپلاستیکی که جذب طبیعت بشود نیز در جریان است، دستاوردی که از زیان های زیست محیطی پلاستیک رایج خواهد کاست.
هوش فیلها افزار اصلی آنها برای حفاظت از خود به شمار میرود. نتایج یک تحقیق نشان میدهد که فیلها میتوانند از طریق شنیدن صدای انسان، جنسیت، سن و زبان او را شناسایی کنند و به این ترتیب خود را از خطر برهانند.شناسایی دقیق دشمن مزیت بزرگی است که فیلها از آن بهره بردهاند. این حیوانات عظیمالجثه در کنیا اغلب با اعضای قبیله ماسایی روبرو میشوند که این دیدار چندان دلچسب نیست. ماساییها با زور و خشونت فیلها را از اقامتگاهشان یا مناطقی که آب در آنها پیدا میشود، بیرون میکنند.
نتایج یک تحقیق تازه نشان میدهد که فیلها میتوانند از طریق صدای یک انسان، سن، جنسیت و زبان یا به عبارتی قبیله وی را شناسایی کنند و از این راه خود را از خطر برهانند.
کارن مککام و گرام شانون، پژوهشگران دانشگاه ساسکس در فاصله مارس ۲۰۱۰ تا دسامبر ۲۰۱۱ نوارهای صوتی را برای ۴۷ گله فیل در پارک ملی آمبوسلی در کنیا پخش کردند. این نوارها دارای محتوایی یکسان بودند و تنها یک جمله در آن تکرار میشد: «نگاه کن، نگاه کن، از آن طرف یک دسته فیل میآید.»
کسانی که این جملات را تکرار میکردند، مرد و زن و در سنین مختلف بودند و به قبیله ماسایی تعلق داشتند، یا به زبان بومی کامبا سخن میگفتند.
این پژوهشگران در مقالهای که در مجله "Proceedings of the National Academy of Science" به چاپ رسیده، نوشتهاند که واکنش فیلها به این جملات کاملا واضح بوده است: فیلها به محض شنیدن صدای مردی که به زبان ماسایی سخن میگفته، مضطرب شده، عقبنشینی کرده و به دنبال سرپناه گشتهاند. آنها همزمان تلاش میکردهاند با استفاده از حس شنوایی و بویایی خود به طور دقیقتر خطر را شناسایی کنند.
در مقابل، وقتی صدای مردی را که به زبان کامبا سخن میگفته، شنیدهاند حالتی آرام داشتهاند زیرا به طور معمول فیلها با افرادی که به زبان کامبا حرف میزنند، هیچ تجربه ناجوری نداشتند.
ماساییها، همزمان ناجی و دشمن
این آزمایش علاوه بر اثبات قوه تشخیص زبانی فیلها، همچنین نشان داده که این حیوانات غولپیکر میتوانند تفاوت سن و جنسیت میان افراد یک قبیله انسانی را تشخیص دهند. فیلها هنگام شنیدن صدای زنانه که به زبان ماساییها سخن میگفته، حالتی آرام داشتهاند.پژوهشگران یادشده مینویسند که ارزیابی خطر انسانها برای حیوانات کاری دشوار است زیرا افراد مختلف خطراتی مختلف را نیز به همراه دارند. در این مقاله آمده است: «اگر یک گله بتواند تنها از طریق صدا و زبان، جنسیت، سن و اهلیت یک انسان را تشخیص دهد، مزیت پراهمیتی به شمار میرود؛ به ویژه اگر انسانها خارج از دید حیوان باشند.»
این پژوهشگران چنین حدس میزنند که فیلهای نوجوان به تدریج دستهبندی درست صداها را یاد میگیرند.
پیش از این نیز در سال ۲۰۰۷ یک تحقیق در پارک ملی آمبوسلی نشان داده بود که فیلهای کنیایی مردان ماسایی را به عنوان یک تهدید میشناسند. بر اساس آن تحقیق، فیلها مردان ماسایی را به واسطه لباس سنتی قرمز رنگ و نیز بوی بدنشان شناسایی میکنند.
در حال حاضر نزدیک به ۱۵۰۰ فیل در سنین مختلف در پارک ملی آمبوسلی زندگی میکنند. فیلهای ماده و نوجوان میان ۵۸ گله مختلف پخش شدهاند. یک دلیل مهم که موجب شده جمعیت فیلها در این منطقه از نسبت سالمی برخوردار باشند، به خاطر وجود اقوام ماسایی است، زیرا آنها در سرزمینهای خود به هیچ شکارچی دیگری اجازه حضور نمیدهند.
گرگ تاسمانی یا ببر تاسمانی ( Thylacinus cynocephalus به یونانی کیسهدار دارای کلهٔ سگ) پستاندار کیسهدار گوشتخوار بومی جزیره تاسمانی، سرزمین اصلی استرالیا و پاپوآ گینه نو بود که در قرن بیستم منقرض شد. این حیوان بزرگترین گونهٔ شناختهشده گوشتخوار از فُرورده کیسهداران در عصر هولوسین محسوب میشد.
ببر تاسمانی پیش از ورود اروپائیان به استرالیا در جزیرهٔ اصلی بسیار کمیاب بود یا بهکلی منقرض شده بود، اما در تاسمانی در کنار چندین گونه بومی دیگر به حیات خود ادامه میداد. شکار بیرویه این حیوان که با پاداشهای دامداران همراه بود، دلیل اصلی انقراض این گونه دانسته میشود. شیوع نوعی بیماری شبیه به هاری، ورود سگها، انقراض همزمان گونههای شکار این جانور و تخریب زیستگاه آن از سوی انسان نیز از دلایل دیگر انقراض این حیوان به حساب میآید.
آخرین ببر تاسمانی شناخته شده در سال ۱۹۳۳ در جزیرهٔ تاسمانی زندهگیری شد و در سال ۱۹۳۶ در باغ وحش هوبرت جان سپرد. پس از آن تا دههٔ ۱۹۶۰ گزارشهای تأیید نشده متعدد از مشاهده این جانور و کشف ردپاهایی که احتمالاً متعلق به گرگ تاسمانی بودند، احتمال بقای این حیوان را قوت میبخشیدند تا اینکه در سال ۱۹۸۶ با گذشت ۵۰ سال از مرگ آخرین بازمانده قطعی این گونه انقراض آن رسمیت یافت.ولی دانشمندان با استفاده از دیانای موجود در نمونهای که از سال ۱۸۶۶ در الکل باقیمانده سعی دارند که این موجود را دوباره متولد کنند.
این حیوان همچون ببر و گرگ که دو نام معروف خود را از آنها گرفته است، شکارچی رأس هرم غذایی بود. البته به عنوان یک حیوان کیسهدار خویشاوند نزدیک این دوپستاندار ِ جُفتدار نبود ولی با توجه به تکامل همگرا شباهتهایی با این حیوانات پیدا کرده بود.
ارتفاع این حیوان ۶۰ سانتیمتر، درازای آنها ۱۲۵ سانتیمتر و دُم آنها ۵۰ سانتیمتر بود. وزن آنها ۳۰ کیلوگرم بوده و از پرندگان و پستانداران کوچک تغذیه میکردند. رنگ آنها از زرد متمایل به قهوهای تا خاکستری متغیر بودهاست و در قسمت پشت دارای خطوط راه راه سیاه شبیه به ببر بودند که به تعداد ۱۵ تا ۲۰ عدد از شانه تا دم کشیده شده بود. سر بزرگ آنها شبیه به گرگ و سگ بود، و دم کوتاهی داشتند. همچنین پاها به نسبت کوچک بودند. موهای بدن کوتاه و در حدود۱۵ میلیمتر طول داشتند.
به طور معمول مادهها کمی از نرها کوچکتر بودند اما برخلاف اکثر کیسهداران هر دو جنس دارای کیسه بودند. کیسه جنس نر برای محافظت از آلت جنسی کاربرد داشت.
از حدود ۲۰۰۰ سال قبل این حیوان در سرزمین اصلی استرالیا و کمی قبل تر در گینهٔ نو منقرض شده بود. با توجه به تحقیقات دانشگاه سیدنی، علل انقراض این حیوان را موارد زیر میتوان دانست:
با وروددینگو به سرزمین اصلی استرالیا این احتمال که ۳ حیوان گرگ تاسمانی، شیطان تاسمانی و مرغ تاسمانی در سرزمین اصلی استرالیا منقرض شده باشند میباشد. احتمالاً گرگ تاسمانی و شیطان تاسمانی به عنوان رقیب دینگو و مرغ تاسمانی به عنوان شکار. با این حال این فرضیه در ابتدا دچار مشکلاتی بود مثلاً اینکه دینگو در روز شکار میکند اما گرگ تاسمانی در شب و همچنین گرگ تاسمانی ساختاراسکلتی وعضلهای به مراتب قدرتمندتری داشت که میتوانست در نبردهای تن به تن مفید باشدتحقیقات اخیر روی جمجمه دینگو و گرگ تاسمانی هم چنین نشان داده است که با وجود ضعیفتر بودن گاز دینگو اما جمجمهٔ وی استحکام و مقاومت بیشتری داشته و این امکان را به این حیوان میدهد و میداد که در رویارویی مستقیم مقابل جانوری حتی بزرگتر از گرگ تاسمانی پیروز بشود. رژیم غذایی دینگو نیز متنوع تر از گرگ تاسمانی بوده و این امکان را به این حیوان میدهد که از منابع بیشتری تغذیه کند. به همین علت بود که در نبود دینگو این حیوانات توانستند در تاسمانی زندگی کنند. همچنین شواهدی در دست میباشد که در حدود ۴۰۰۰ سال پیش انسان با پیشرفت در تکنیکهای شکاری نیز به عنوان رقیب با این حیوان عمل میکردهاست.
با ورود اروپاییان و سکونت در این جزیره در قرون ۱۸ و ۱۹ به خصوص با تراکم این سکونتگاهها در شمال جزیره برخوردها با گرگ تاسمانی تشدید شد. این حیوانات به زودی شروع به حمله به گوسفندان کردند. برای همین در سال ۱۸۳۰ کمپانی ون دایمنز جایزهای برای کشتن این حیوان تعیین کرد، در سال ۱۸۸۸ هم دولت محلی تاسمانی برای هر گرگ تاسمانی بزرگسال مبلغ ۱ پوند و برای هر توله مبلغ ۲۲ شلینگ پرداخت میکرد.
سالانه صدها میلیون بطری پلاستیکی برای آب و انواع نوشیدنیهای دیگر تولید و در جهان به فروش میرسند. برای تولید این بطریها نفت خام زیادی مصرف میشود. اما بعد از پایان نوشیدنی چه بر سر بطری میآید؟در سالهای اخیر مصرف نوشیدنی بخصوص آب از طریق بطریهای پلاستیکی یک بار مصرف در جهان افزایش شدیدی یافته است. سالانه صدها میلیون بطری پلاستیکی حاوی آب و انواع نوشیدنیهای دیگر تولید و به فروش میرسند.
این بطریهای پلاستیکی بخاطر قابلیتهایی چون "سبک و نشکن" بودن بسیار محبوب هستند. اما بعد از پایان نوشیدنی چه بر سر بطری میآید؟کسی که یک بطری پلاستیکی آب میخرد، بخش اعظم هزینهای که پرداخت میکند، برای پلاستیک آن است. اما هزینهای که محیط زیست برای این بطری میپردازد چقدر است؟ هزینههای تولید، پر کردن، برچسبزدن، حملونقل و انبارداری بطریها بالا هستند.بخش اعظم بطریهای پلاستیکی از "پلی اتلین ترفتالات" (PET) تولید میشوند که برای آن نیاز به نفت خام است. در روند تولید نفت خام، حمل و نقل و بالاخره پالایش آن مقدار زیادی گازهای گلخانهای و سمی تولید و وارد اتمسفرمیشوند.نفت پالایش شده اینبار به مقصد تولید کنندگان پلاستیک ترانسپورت میشود و در آنجا به پلاستیک خام تبدیل میشود. تولیدکنندگان بطری، پلاستیک خام را ذوب و "بطری نمونه" را تولید میکنند. سپس شرکتهایی که مسئول پرکردن بطری پلاستیکی هستند، برمبنای نیاز و شکلی که میخواهند داغ کرده و فرم میدهند.بعد از فرم گرفتن، بطریها شسته و با آب معدنی پر و بعد از درب و برچسب گذاری وارد مرحله جعبهبندی شده و برای ترانسپورت آماده میشوند.امکان تولید بطریاز "پلاستیک بیو" نیز وجود دارد. این پلاستیک از گیاهانی چون ذرت و نیشکر تولید میشود، بهلحاط بیولوژیک قابل بازیافت است و میتوان پس از مصرف، آنرا به کمپوست تبدیل کرد. اما باید اشاره کرد که هر محصول "بیو" لزوما با طبیعت همخوانی ندارد. تولید بطریهای پلاستیک بیو به مقدار زیادی آب و زمینهای حاصلخیز کشاورزی نیاز دارند.برای حمل و نقل بطریها نیاز به میلیونها لیتر بنزین و گازوئیل است. براساس تحقیقات صورت گرفته در اروپا از هر ۴ بطری یک بطری بوسیله کامیون، قطار و یا کشتی از مرز یک کشور خارج و به کشور دیگر وارد شده است.براساس تخمین انستیتو پاسیفیک، برای تولید هربطری پلاستیکی سه برابر حجم خود بطری آب مصرف میشود. افزون براین برداشت آب توسط کارخانههای تولید آب معدنی میتواند به کاهش سطح آب زیرزمینی در آن منطقه منجر شود.تقریبا ۶۰ میلیون بطری پلاستیکی (اندکی بیش از ۵۰ درصد بطریهای تولید شده) در اروپا بازیافت میشوند. بقیه بطریهای تولید شده به زبالهدانیها روانه شده و یا در دامن طبیعت رها میشوند. صدها سال طول میکشد تا این بطریها جذب طبیعت شوند. بطریهای پلاستیکی اکنون تبدیل به عاملی برای آلودگی محیط زیست و تهدیدی جدی برای دریاها و اقیانوسها شدهاند.از چند سال پیش در آلمان سیستم " گرفتن گرویی" برای بطریهای پلاستیکی ایجاد شده است.
مصرفکنندگان میتوانند بعد از مصرف نوشیدنی، بطری پلاستیکی خود را به فروشنده بازگردانند و مبلغ ۲۵ سنتی را که بابت آن پرداختهاند پس بگیرند. همه فروشندگان موظف به پس گرفتن بطریها هستند.با اینکه در سالهای گذشته مصرف آب و دیگر نوشیدنیها در بطریهای پلاستیکی یکبار مصرف با افزایش شدیدی روبرو شده، اما هیچ طرحی برای جمعآوری و بازیافت آنها وجود ندارد.عدم بازیافت مواد پلاستیکی به معضلی برای محیطزیست و طبیعت ایران تبدیل شده و به آلودگی بیش از پیش دامن زده است.آمریکا بزرگترین مصرفکننده بطریهای پلاستکی است. اما اکنون چین نیز به رقیب سرسختی برای آمریکا در این زمینه تبدیل شده است. سالانه میلیاردها بطری پلاستیکی در چین تولید میشوند. این بطریها پس از مصرف در انتظار "تولدی دوباره" هستند.
بطریهای پلاستیکی بازیافت شده بعد از خرد و ذوب شدن به شرکتهایی فروخته میشوند که میتوانند محصولاتی از این پلاستیک دوباره بدست آمده تولید کنند. یکی از پرفروشترین این محصولات "پتوهایی" هستند که در عکس دیده میشوند.
- اگر همه روزنامه های جهان بازیافت می شد، می توانست در حدود250،000،000 درخت را هر سال را نجات دهد!
- یک درخت قطع شده می تواند کاغذ مورد نیاز برای ساخت کیسه کاغذی خرید برای 700 نفر را برای یک فروشگاه تامین نماید که جالبتر اینکه کمتر از یک ساعت این میزان مصرف می گردد.براساس آن میزان کیسه های کاغذی مصرفی یکسال آمریکا برابر 60،500،000 کیسه می باشد.
- متوسط مصرف هر آمریکایی 7 درخت در سال است (کاغذ ،چوب و ...) که رقم مصرف حدود 2000000000 درخت در سال برای آمریکارا می دهد.
- مقدار چوب و کاغذ مصرفی ما (آمریکا)در هر سال به اندازه کافی برایگرم کردن 50،000،000 خانه به مدت 20 سال است.
- هر تن (2000 پوند)کاغذ بازیافت شده باعث نجات حدود 17 درخت می شود.این مقدار درخت قابلیت جذب250 پوند دی اکسید کربن را از هوا در هر سال دارد.
- درگزارش سال 2005 آمده است که سطح جنگل های اولیه در سطح جهانی 60000 کیلومتر مربع در هر سال (به اندازه ایرلند) کاهش می یابد. توجه داشته باشید که با توجه به فقدان اطلاعات در دسترس از بسیاری از کشورها که نظارت درستی بر آمار قطع درختان خود ندارند این اطلاعات ناقص می باشد و رقم واقعی بسیار بیشتر است.
محققان یک دوچرخه دوستدار محیط زیست طراحی کرده اند که هنگام حرکت در خیابان هوا را تصفیه می کند.
دوچرخه تصفیه هوا توسط محققان در شرکت ساخت و طراحی لایت فاگ در بانکوک طراحی شده و در حال حاضر تنها در شکل مفهومی وجود دارد.
از نظر تئوری، قاب آلومینیومی این دوچرخه دارای یک سیستم فتوسنتز است که از طریق تعامل بین آب و انرژی الکتریکی گرفته شده از یک باطری لیتیومی، اکسیژن تولید می کند.
سیلوات ویراکول مدیر بخش خلاقیت این شرکت گفت: ما می خواستیم محصولاتی طراحی کنیم که به کاهش آلودگی هوای شهری کمک کند. از این رو یک دوچرخه طراحی کردیم، چرا که اعتقاد داریم دوچرخه ها وسایل حمل و نقل دوست دار محیط زیست هستند.
وی افزود: دوچرخه سواری می تواند از بار ترافیک در شهر بکاهد، علاوه بر این ما می خواستیم کاری انجام دهیم که به ارزش دوچرخه بیافزاید، از این رو به دوچرخه توانایی کاهش آلودگی را افزوده ایم.
با فرض این که بسیاری از دوچرخه سواران شهری از خطرات سلامتی ناشی از تنفس در هوایی که گازهای منتشر شده توسط اتومبیلها وجود دارد رو به رو هستند، نقش این دوچرخه برای سلامتی دوچرخه سوار بسیار قابل توجه خواهد بود.
تاکنون هیچ نمونه اولیه ای از این طراحی ساخته نشده است و چگونگی تصفیه هوا توسط دوچرخه مشخص نشده است.
درحال حاضر تنها مشخص شده است که ایده این دوچرخه دوستدار محیط زیست استفاده از یک فیلتر هوا روی فرمان دوچرخه است که آلودگی هوا و انتشار گازها را در اتومبیلها گرفته و هوای پاک را به سمت دوچرخه سوار هدایت می کند. این دوچرخه از طریق فرآیندی که به نوعی تقلید از فتوسنتز است اکسیژن تولید می کند.
ببر هیرکانی(ببر کاسپین، ببر مازندران، ببر پارسی و یا ببر ایرانی)
در روزنامه خاطرات «محمد حسن خان اعتماد السلطنه» به نکته جالبی درباره «بخارا» اشاره شده است. روزی نگارنده خاطرات، یک حاجی بخارایی را می بیند که به دلیل کم فروشی نانوا با او در حال جدل است و پس از آرام شدن درباره بی ترتیبی و بی قانونی ایران با او دردل دل کرده و در مقایسه با وضع بخارا می گوید: «… الحمدالله پس از آمدن روس ها از دست ظلم نصرالله خان (امیر سلسله منگیت بخارا) خلاص شدیم. هر هفته ماموران در بازار گشت زده و با کم فروشان و گرانفروشان برخورد می کنند.»
روس ها پس از طی سه نسل از دوران تزار «ایوان چهارم» -که به «ایوان مخوف» معروف بود – در قرن شانزدهم خود را از کوه های «اورال» به «سیبری» و ساحل اقیانوس آرام و رود بزرگ «آمور» می رسانند. ولی با شروع قرن هیجدهم و پایه گذاری روسیه نوین به دستان توانای تزار «پتر کبیر» اهمیت نفوذ در آسیای مرکزی به عنوان مسیر دستیابی به هند و آب های گرم آشکار می شود. در آخرین سال حکومت تزار «پاول یکم» (۱۸۰۱) فرزند «کاترین کبیر» پیمان اتحاد با «ناپلئون» برای یورش به هند از مسیر آسیای مرکزی بسته می شود که طی دسیسه درباریان و سفیر بریتانیا و ولیعهد «الکساندر پاولویچ»، تزار در خوابگاه خود خفه می شود.
از اوایل دهه ۱۸۳۰ و در دوران تزار «نیکلای اول» به تدریج آبادی های روسی از سمت دژ «اورنبورگ» در کرانه رود اورال به سوی شمال قزاقستان گام به گام برای دستیابی به استپ زرخیز و پرحاصل ایجاد می شوند که مدام در معرض یورش چپاولگران ازبک بودند. از سال۱۸۶۰ و پس از پایان جنگ «کریمه» به فرمان تزار «الکساندر دوم»، قوای روس برای نزدیک شدن به مرز هندوستان و تهدید منافع بریتانیا گام های جدی را در تسخیر واحه های ناشناخته آسیای مرکزی بر می دارند و پس از اشغال «تاشکند» و «خیوه» (خوارزم کهن) و بخارا و «سمرقند»، در سال ۱۸۸۸ دژ «گوک تپه» (تپه سبز) طی نبردی سخت و خونبار به دست ژنرال «اسکوبلف» افتاده و با تسلیم خوانین «مرو»، روسیه کار تسخیر آسیای مرکزی را پایان یافته تلقی می کند. تاریخ پانصد ساله امیر نشین های آسیای مرکزی، بیشتر جنگ های داخلی و ایلغار و چپو بوده و تنها سایه ای از شکوه افسانه ای شهرهای بخارا و سمرقند برجای مانده بود. ترکمانان در کنار اسیر گرفتن ایرانیان و فروش در بازارهای بخارا و خیوه در فرصت مناسب «خیوقیان» (مردم خیوه) را برای فروش در بخارا و بالعکس اسیر می کردند و به دلیل رونق خطوط بازرگانی کشتیرانی اقیانوس هند و دریاهای آزاد به تدریج اهمیت راه های کاروان روی جاده ابریشم آسیای مرکزی کم رنگ می شد. ولی مشت آهنین روسی به همراه خود امنیت سرمایه گذاری و آرامش راه ها را درپی داشت. با ورود فناوری جدید آبیاری و راه آهن و معرفی گونه های مرغوب پنبه از آمریکا و سرمایه گذاری های هنگفت واحه های سرکش آسیای مرکزی چون «فرغانه» و «زرافشان» به کشتزارهای گسترده ای بدل می شوند که این نخستین زنگ خطر نابودی «ببر هیرکانی» Panthera tigris virgataاست که در این نواحی به «ببر توران» (سرزمین تورانیان) شهره بود.
با پاکتراشی نیزارها و گزستان ها و جنگل های رودخانه ای «توگای» در دو سوی «سیردریا» و آمودریا و دیگر واحه ها برای کاشت گسترده پنبه و کتان و برنج، زیستگاه ببر به تدریج منحصر به نواحی دوردست کوهستانی شد. در نگاه نخست، این نواحی گسترده می باید زیستگاه تعداد بی شماری ببر باشد ولی به دلیل شرایط ویژه زیستگاه در مقایسه با زیستگاه هایی چون شمال هند، ببرهای توران به قلمرو بسیار گسترده تری نیاز داشتند و بر خلاف باور کنونی، جز «گراز» و «مرال بخارا» و «شوکا»، ببر به طور معمول درپی دست یابی به «آهو»،«آنتیلوپ سایگا» و «گورخر کولان» در دشت ها دیده می شد. با شروع سال ۱۹۳۰ و برنامه های پنج ساله جهش اقتصادی «استالین»، میزان فشار بر منابع طبیعی شکننده واحه های آسیای مرکزی شدت بسیاری یافت و تغییرکاربری زیستگاه در کنار کم شدن جمعیت گراز و مرال بخارا باعث ریشه کن شدن ببر در نواحی دشتی چون دلتای آمودریا در سال ۱۹۴۹ و دیگر نواحی شد و ایجاد نواحی حفاظت شده چون زیستگاه ویژه پنجاه هزار هکتاری ببر در تاجیکستان در واقع نوش داروی پس از مرگ سهراب بود و عملا از اواسط دهه ۱۹۶۰ گزارش مستندی از وجود این گونه در آسیای مرکزی در دست نیست. چه در دوران روسیه تزاری و چه شوروی، گنجینه های تاریخ طبیعی از ارزش ویژه ای برای دولت مردان و پژوهشگران دانشگاهی برخوردار بوده و دانشمندانی چون پرنده شناس معروف «نیکلای زارودنی»، آثار گرانبهایی در موزه ها گرد آورده اند. به دلیل شرایط ویژه سیاسی روسیه تزاری و سپس اتحاد جماهیر شوروی، دست یابی پژوهشگران دیگر کشورها به مجموعه های علمی آسیای مرکزی وجود نداشت و از سال ۱۹۹۱ و پاره پاره شدن شوروی به تدریج مشخص شد که چه نمونه های پرارزش و بی همتایی چون ببر توران در موزه های تاریخ طبیعی «عشق آباد»، «بخارا»، «سمرقند»، «آلماآتی» و «تاشکند» وجود دارند.
در گوشه سمت راست نگاره ای که در اوایل دهه ۱۹۵۰ عده ای از دانشجویان را در موزه تاریخ طبیعی سمرقند نشان می دهد، با کمی دقت سر نمونه تاکسیدرمی شده ببر توران قابل مشاهده است و در نگاره های بعدی یک نمونه قدیمی ببر مشاهده می شودکه به احتمال زیاد متعلق به ازبکستان است.
نکته قابل تامل در مورد این ببر، رنگ قهوه ای کم رنگ نوار های بدن آن است. هرچند در نمونه های قدیمی پوست مشاهده می شود که به دلایلی چون تابش آفتاب به تدریج رنگ های تیره و سیاه، رنگ باخته و روشن می شوند، اما در منابع جانورشناسی به رنگ قهوه ای نوارهای ببر خزر اشاره شده و در حال حاضر در نمونه هایی از ببر سیبری نیز، به ویژه در بخش انتهایی بدن نوارها به قهوه ای تغییر رنگ می دهند.
در جلد دوم کتاب «پستانداران ایران» نگاشته «دکتر اسماعیل اعتماد» نیز به این ویژگی اشاره شده است: «… درباره رنگ این نژاد A. Satunin (جانورشناس روس) اشاره می کند که: “در همه ببرهای ماورای قفقاز (ارمنستان و جنوب گرجستان) و لنکران که به وسیله من دیده شد نوارهای شانه و پایین گردن و به خصوص طرف خارج ران نه تنها سیاه نیستند بلکه حتی قهوه ای کم رنگ می باشند.” «ولی Pocock (جانور شناس بریتانیایی) رنگ یک نمونه را که از گرگان بدست آمده به ترتیب زیر شرح می دهد: ” نوارها مانند ببر هندی سیاهند ولی تعداد آنها بیشتر و به هم نزدیک تر است.” و همچنین اشاره می کند که ببرهای مازندران هم دارای این رنگ می باشند. درباره یک نمونه دیگر که از ایران بدست آمده و محل آن ذکر نشده Pocock شرح می دهد که در بالای ران ها نوارها فقط کمی از زمینه تیره تر و در قاعده دم و در ناحیه شکم و سینه نوارها قهوه ای رنگ هستند.» در دو تخته پوست ببر هیرکانی موجود در موزه تاریخ طبیعی پردیسان و دارآباد که در سال های دور (اوایل قرن بیستم ) شکار شده اند هم گویا رنگ نوارها متمایل به قهوه ای است. در هر حال روزگاری گستره تاریخی ببر هیرکانی و یا تورانی از کناره های دریاچه «لوب نور» در «سینگ کیانگ» چین تا شمال افغانستان و جنوب قفقاز و شمال عراق بوده و به احتمال بسیار زیاد بین نمونه های لنکران آذربایجان و کوهستان «تیان شان» در سینگ کیانگ و کرانه های آمودریا تفاوت هایی در ساختار وجود داشته است.
مدیرکل محیط زیست آذربایجان شرقی تراز آبی فعلی دریاچه ارومیه را 1270.0 سانتیمتر عنوان کرد و گفت: این درحالیست که تراز آبی دریاچه ارومیه در سال گذشته 1270.83 بود که این امر نشان دهنده تشدید وضعیت وخیم این تالاب بینالمللی و جانوران با ارزش آن است. به گزارش سایت خبری محیط زیست ایران (IENA)، بیوک رئیسی در تشریح علت پسروی دریاچه ارومیه گفت: مهمترین علت مشکلات دریاچه ارومیه، تغییر اقلیم در کره زمین است که کشور و استان ما نیز متاثر از این تغییر اقلیم است. وی کاهش نزولات جوی، توسعه بخش کشاورزی، نیاز جامعه به توسعه کشاورزی و غفلت 50 ساله از الگوی مصرف آب را از علل افزایش میزان مصرف آب در حوزه دریاچه ارومیه عنوان کرد و به ایسنا گفت: در این میان ایجاد سازه های هیدورلیک نیز روند پسروی را سرعت بخشید. مدیرکل محیط زیست آذربایجان شرقی با اشاره به اقدامات دولتهای قبلی در نحوه مدیریت بر حوضه آبریز دریاچه ارومیه گفت: در این خصوص با تشکیل کارگروههای مختلف، تنظیم اسناد بالادستی برای مدیریت بر تالابها، مدیریت پایدار بر دریاچه ارومیه و تامین منابع آبی از محل صرفهجویی در استان، تا حدودی از پسروی دریاچه ارومیه جلوگیری شده است. رئیسی انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه را در تامین منابع آب دریاچه ارومیه موثر دانست و گفت: با اجرای این طرح، دشتهای تبریز، یکانات و هرزندات مرند و جلفا نیز سیراب خواهند شد. وی مسدود کردن هزار حلقه چاه در حوزه دریاچه ارومیه، استفاده از آبیار تحت فشار، تغییر الگوی کشت در حوضه آبریز دریاچه و ایجاد سازههای جدید هیدرولیک برای تامین آب صنعتی و شرب را از جمله اقدامات موثر در کاهش مصرف میزان آب در این حوضه آبریز برشمرد. مدیرکل محیط زیست آذربایجان شرقی با بیان اینکه در اجرای پروژه های 24 گانه برای نجات دریاچه ارومیه آذربایجان شرقی پیشگام بوده است گفت: بارورسازی ابرها 17 درصد در تامین منابع آبی دریاچه ارومیه موثر است که در سال گذشته چند سورتی پرواز توسط آب منطقهای استان بر فراز این دریاچه صورت گرفته است. وی ابراز امیدواری کرد که با آغاز بکار دولت جدید نیز شاهد اجرای برنامههایی در جلوگیری از پسروی آب دریاچه ارومیه و افزایش میزان حجم آبی این دریاچه باشیم. رئیسی در خصوص احتمال وزش بادهای نمکی نیز در صورت ادامه وضعیت پسروی آب دریاچه ارومیه گفت: اگر بلورهای نمکی موجود در دریاچه ارومیه، حالت کریستالی خود را از دست دهند؛ بادهای نمکی غیر قابل اجتناب خواهند بود. مدیرکل محیط زیست آذربایجان شرقی با بیان اینکه هم اکنون بادهای نمکی بصورت نامحسوس و در گزارشهای وضعیت هوا در کمتر از 0.2 میکرون همراه با ذرات معلق مشاهده میشود، گفت: آثار تخریبی آنها در حال حاضر به صورت حاد نیست. وی یادآور شد: اگر در تامین منابع آبی دریاچه ارومیه اقدامات موثری صورت نگیرد، منطقه در آیندهای نه چندان دور، از بادهای نمکی متاثر خواهد شد. مدیرکل محیط زیست آذربایجان شرقی با بیان اینکه آلودگی هوا حد و مرز ندارد گفت: یقینا شعاع اثرات بادهای نمکی بالا خواهد بود و نه تنها استانهای آذربایجانشرقی و غربی، بلکه سایر استانها را نیز تهدید خواهد کرد.
انتقال گونههای جانوری جزیرههای دریاچه به مناطق دیگر تنها راه حفظ گونههاست
دکتر شیرزاد عباسیان ، دکترای جفرافیای طبیعی و اقلیم شناسی نیز گفت: در شرایط بحرانی کنونی انتقال گونههای جانوری جزیرههای دریاچه به مناطق دیگر تنها راه حفظ گونههاست. وی با بیان اینکه در شرایط بحرای کنونی تنها راه حفظ گونههای جانوری جزایر دریاچه ارومیه انتقال آنهاست، افزود: با توجه به شرایط اضطراری دریاچه ارومیه انتقال گونه ها راه حل مقطعی است و تنها راه حل دائمی و قطعی این معضل احیای دریاچه ارومیه است که خوشبختانه هیات دولت در جلسات اخیر خود طرح احیای صد روزه دریاچه ارومیه را تصویب کرده است. وی ادامه داد: اکوسیستم رابطه بین موجودات زنده و غیر زنده است و اگر شرایط اکوسیستمی یک منطقه به هم بخورد موجودات باید خود را با آن تطابق دهند ولی اگر قادر به این کار نباشند باید منطقه زیستی خود را تغییر دهند. این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: با خشک شدن دریاچه ارومیه تبادل هیدرولوژی و هیدرولوژیکی بین آب های سطحی و زیرزمینی منطقه به هم خواهد خورد زیرا دریاچه ارومیه از رودها تغذیه می شود و هم سفره های زیرزمینی را تغذیه می کند. عباسیان ادامه داد: با توجه به اینکه کشور ما دارای تنوع اقلیمی است و دارای چهار فصل مختلف است به راحتی می توان این جانوران را به اقلیم های مشابه منتقل کرد، اقلیمی که از نظر آب و هوایی به استان ما نزدیک است منطقه خراسان است و می توان این گونه ها را به آنجا منتقل کرد. این مدرس دانشگاه افزود: در شرایط عادی با انتقال گونه ها به مکان درگیر اکوسیستم و حلقه های جانوری به هم می خورد، ولی در شرایط فعلی این موضوع مطرح نیست و حفظ این جانوران به تعادل زنجیره غذایی و جانوری ارجحیت دارد.
یک کارشناس محیط زیست گفت: ما با بهای بسیار گران نابودی محیط طبیعی کشور قهرمان سد سازی شدیم، دنیای امروز به سد سازی پشت کرده است در حالی که کشور ما این فعالیت را به جد پیگیری و به آن افتخار میکند.
به گزارش سایت خبری محیط زیست ایران (IENA)، اسماعیل کهرم در همایش مدیریت بحرانهای شهری که در پژوهشگاه شاخص پژوه برگزار شد، در ابتدای سخنرانی خود توجه حاضران را به فیلمی که به تازگی به دستش رسیده بود جلب کرد. فیلمی که دریاچه ارومیه را در سال 1352 نشان میداد که تعدادی کارشناس برای حلقه گذاری فلامینگوها به منطقه رفتهاند و خود او نیز یکی از این کارشناسان بود و بر روی انبوه آب و در میان سیل پرواز فلامینگوها در حال انجام عملیات حلقه گذاری بودند.
دریاچه ارومیه
به نوشته ایسنا، پس از پایان فیلم اسماعیل کهرم سخنرانی خود را آغاز و اظهار کرد: متاسفانه کشورهای عقب مانده و جهان سومی همیشه به دنبال ترینها هستند و ما نیز متاسفانه در دام بلندترین و بزرگترین سدها افتادهایم در حالی که این ترینها در حال نابودی اکوسیستمها و از بین بردن زندگیهای انسانی و جانوری هستند.
ما برای "ترین" شدن دروغ میگوییم و بزرگنمایی میکنیم
توانایی در خشک کردن پهنه عظیم ارومیه، بختگان، هامون، پریشان، نیریز و گاوخونی یک افتخار است!
وی با بیان اینکه ما حتی برای "ترین" شدن دروغ میگوییم و بزرگنمایی میکنیم، گفت: میخواهیم با ترینها به کجا برسیم؟
این کارشناس محیط زیست گفت: در سال 1352 بر روی دریاچه ارومیه 40 هزار فلامینگو پرواز میکردند و اگر امروز چشمانم اشکبار میشود به این دلیل است که من آن ارومیه را در ذهنم دارم، مگر میشود عمق 13 متری این دریاچه را فراموش کرد؟ کارشناسان در آن سالها حتی در تصورات نمیتوانستند خشک شدن این دریاچه ببیند.
کهرم ادامه داد: ارومیه، بختگان، هامون، پریشان، نیریز و گاوخونی خشک میشود در حالی که حتی یک کارشناس هم تصور نمیکرد چنین اتفاقی بیافتد، اما ما خشک این آبها را کردیم، این واقعا یک افتخار است که بتوانی این چنین پهنه عظیم آبی را خشک کنید! برخی مواقع من تصور میکنم ما یک رکورد در جهان ثبت کردهایم در حالی که کارشناسان خارجی زمانی که دریاچه ارومیه را میبینند مدتها در حیرت میمانند از اینکه چگونه آن دریاچه به چنین چیزی تبدیل شده است.
ایران درس عبرت کشورهای همسایه شده است!
وی با بیان اینکه در مسوولان ترکیه دریاچه ارومیه را به عنوان یک درس عبرت به معاونان و وزرای خود نشان میدهند!، افزود: اینجا است که دل هر ایرانی میشکند و اشکش جاری میشود، چرا باید ما درس عبرت باشیم؟ چگونه توانستیم دریاچهای با 167 کیلومتر طول و 37 تا 54 کیلومتر عرض را بخشکانیم؟خشکی دریاچه ارومیه یعنی ما توانستیم پنج هزار مترمربع پهنه آبی را از آب خالی کنیم!
این مدرس دانشگاه مدعی شد: نماینده مردم ارومیه یعنی فردی که از دل منطقه وارد مجلس شده میگوید نمک دریاچه ارومیه باید خالی شود تا دریاچه زنده بماند! من گاهی دلم برای خودم میسوزد که چه نمایندگانی در مجلس نشستهاند، این فرد انگار در مورد استخر خانهاش صحبت میکند! اما من از اینجا به او میگویم آقای نماینده وسعت دریاچه ارومیه به اندازه چند کشور اروپایی است و من با عدد و رقم ثابت میکنم که چه به سر نگین فیروزهای ایران آمده است.
کهرم اضافه کرد: خشک شدن ارومیه، پریشان، هامون، دشت ارژن، گاوخونی و کاهش وسعت تالاب انزلی از 21 هزار هکتار به هفت هزار هکتار هیچ ارتباطی به گرمایش جهانی ندارد، این یک توجیه است سوء مدیریتی ما را نابود کرده است، گرمایش جهانی فقط در کشور ایران نیست، لطفا سری به کشورهای همسایه و کشورهای دیگر دنیا بزنید آن هم با این پدیده رو به رو هستند اما دریاچهای از آنها نابود نشده است.
وی با اشاره به اینکه میزان نمک در دریاچه ارومیه بیش از حد اشباع شده است، تصریح کرد: اگر بالای سر این دریاچه بایستید حرکت کریستالهای نمک را به راحتی میتوان مشاهده کرد در حالی که نمک خاصیت چسبندگی بالایی دارد. حالا ببینید که چه به سر پرندهها میآید. من چند ماه پیش پرندهای به نام «کشیم» را که هم پرواز میکند و هم بر روی آب سر میخورد را در دریاچه ارومیه گرفتم در حالی که نمک اجازه هیچ حرکتی به او نمیداد، زمانی که با آب شستمش و وزن اصلی خود را به دست آورد و شاداب شد در حالی که میدانستم فردا صبح دوباره در انبوه نمک غوطهور میشود تا از گرسنگی جان دهد!
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به خشکیدگی 80 درصد از مساحت دریاچه هامون اظهار کرد: با نابودی این دریاچه حیات مردم منطقه به خطر میافتد.به گزارش ایسنا، احمدعلی کیخا افزود: شاخص پایداری حیات منطقه سیستان و بلوچستان تالاب هامون است؛ علاوه بر آن این دریاچه نقش بسیار مهمی در خنک کردن آب و هوای منطقه در زمان وزش بادهای 120 روزه دارد که با خشک شدن آن حجم زیادی از رسوبات به همراه باد به حرکت درآمده و فعالیت روزانه مردم را مختل خواهد کرد. وی ادامه داد: در پی خشکسالیهای طولانی در منطقه سیستان و بلوچستان، از سال 87 تا کنون این دریاچه به درستی آبگیری نشده است. معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست افزود: در سه چهار سال گذشته اقدامات مناسبی در خصوص لایروبی انهار و توزیع مناسب آب انجام شد که منجر به آبگیری بخشهایی از هامون شد. اما امسال به دلیل کاهش آورد رودخانه هیرمند حقآبه این دریاچه تامین نشد. کیخا اظهار کرد: برای نجات هامون دو دسته از اقدامات را میتوان انجام داد که دسته اول در سطح بینالمللی میان ایران و افغانستان صورت میگیرد. زیرا هامون یکی از زیستگاههای اکولوژیکی منحصر به فرد در ایران و منطقه است که باید در دو طرف مرز اقدامات احیایی برای آن انجام گرفته و دولت افغانستان باید حقآبه زیستمحیطی آن را از رود هیرمند و دیگر رودهایی که به هامون میریزد تامین کند. معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست تصریح کرد: علاوه بر اقدامات بینالمللی باید در خود کشور نیز کارهایی برای نجات این تالاب انجام شود. به عنوان مثال وزارت نیرو باید انهاری را که به دلیل فرسایش بادی پر از رسوب شدهاند لایروبی کند.به گفته وی در سالیان گذشته نیز این کار در نظام سنتی توسط مردم منطقه انجام میشده که با دولتی شدن امور نادیده گرفته شده است. کیخا به ایسنا گفت: در طول 20 سال گذشته لایروبی این رودخانهها با تاخیر انجام شده و اکنون وزارت نیرو باید این کار را با سرعت بیشتری انجام دهد. این مقام مسئول با اشاره به راندمان 30 درصدی آبیاری در حوضه دریاچه ارومیه اظهار کرد: وزارت جهاد کشاورزی باید در بهینه کردن مصرف آب در بخش کشاورزی تلاش کند چرا که این راندمان به هیچ وجه قابل قبول نبوده و مقدار زیادی از آب مورد نیاز دریاچه هدر میرود. به گفته وی در چند سال گذشته دولت طرحی را برای انتقال آب به مزارع سیستان و بلوچستان از طریق لوله در دست داشته است که این طرح باید برای افزایش راندمان آبیاری در سطح وسیعی اجرا شود؛ علاوه بر آن طرح دیگری برای انتقال آب با استفاده از خط لوله برای عشایر اطراف هامون در دست است که نیازمند همکاری وزارت جهاد کشاورزی است. کیخا تاکید کرد: کشاورزی منطقه سیستان و بلوچستان باید به سمت استفاده از روشهای نوین و گلخانهای پیش برود تا آب کمتری در این بخش مصرف شده و باقی آن به تالاب هامون داده شود.
در روزهای پایانی دولت دهم، نگاهی میاندازیم به بعضی از مهمترین و جنجالیترین اتفاقهایی که در حوزه محیط زیست در این سالها اتفاق افتاد.
خبرآنلاین در ادامه نوشت: دوستدار محیط زیست، طرفدار حمایت از حقوق حیوانات، پیگیر اخبار زیستمحیطی و اهل رعایت و همکاری با انجمنهای محیط زیستی باشیم یا نباشیم، زندگیمان به صورت مستقیم و غیرمستقیم به سالم بودن محیطی که در آن زندگی میکنیم پیوند خورده است. کمتوجهی مردم عادی و مسئولان به محیط زیست و گم شدن این مسائل در بین دغدغههای روزانه، شرایطی را پیش میآورد که حالا با آن درگیریم. بروز انواع بیماریها، مختل شدن فعالیتهای روزمره، کم شدن کیفیت زندگی و بسیاری از تبعات دیگر، حاصل سالها کمتوجهی به این مقوله بوده است. با توجه به این که علاوه بر مردم، دولتها نقش مهمی در بهبود بخشیدن یا بدتر کردن چنین شرایطی دارند.
در این گزارش مروری داریم بر بعضی از مهمترین و جنجالیترین اتفاقهای محیط زیستی در دولت دهم؛ هرچند به اعتقاد کارشناسان محیط زیست آسیبها، خطرات و لطماتی که محیط زیست در این سالها دیده بیشتر از این است که در یک گزارش گنجانده شود.
1: ماجرای فروش پارک پردیسان
سازمان حفاظت محیط زیست در اسفندماه سال 89 از هیات دولت مصوبهای دریافت کرد که به این سازمان اجازه میداد با حفظ منافع مردمی، پارک پردیسان را بفروشد. با این که سازمان حفاظت محیط زیست بارها وجود این مصوبه را تکذیب کرد و آن را یک خبر دروغ خواند، اما انتشار عکس آن در خبرگزاریها بر این موضوع صحه گذاشت. بعد از آن، اعضای شورای شهر تهران نگرانی خود از وجود این مصوبه را اعلام کردند و برای جلوگیری از فروش این پارک، از دولت به دیوان عدالت اداری شکایت کردند. بعد از انتظارهای فراوان و نگرانی از سرانجام این پارک، اقدام شورای شهر نتیجهبخش بود و دیوان عدالت اداری به لغو مصوبه دولت رای داد.
حشرات برخی از مناطق اروپا را بیش از گذشته اشغال کرده اند. مثل لایپزیک آلمان. دلیل اصلی آن سیلهای اواخر بهار در این مناطق است.
ایریس کروگر محققی است که برای یافتن جوابهای مشخص تر بدنش را نیز در اختیار حشرات گذاشته است. چرا که برای یافتن راهی مطمئن باید گونه های مختلف را شناخت و تنها راه این کار غافلگیری حشرات زنده است.
حشره شناس آلمانی می گوید: “از حشرات زیاد می گوییم و هراس داریم ولی آنها آنقدرها هم مضر نیستند و برای اکوسیستم مفیدند. باید حشرات را تحمل کنیم و با آنها کنار بیاییم. مطمئنا، بعد از سیل تعدادشان زیاد می شود اما بسرعت نیز کاهش می یابد و تنها باید آرامشمان را حفظ کنیم.”
در جنوب اتریش و درکنار رود مارچ دولت برای حشره زدایی از بی تی ای، حشره کشهای ارگانیک و طبیعی استفاده کرد.
بی تی ای که البته استفاده ازآن با مخالفت شدید سازمانهای حفاظت از محیط زیست همراه شد. چرا که به گفته این سازمانها، بی تی ای استفاده شده در مناطق دیگر اروپا برای محیط زیست و بیودیورسیته چالش برانگیز و مضر بوده است.
اما محقق ما همزمان در حال شکار حشرات زنده است. برای اینکار از یخهای کربنی استفاده می کند. در یک شبانه روز او موفق به شکار 1500 حشره زنده می شود.
هر کدام از حشرات باعث می شوند تا اطلس حشره شناسی کروگر کامل و کامل تر شود و انسانها نیز با انواع بیشتری از حشرات در سراسر جهان آشنا شوند. گفته می شود بیش از 3500 گونه حشره در جهان وجود دارد که 50 گونه آن در آلمان شناسایی شده اند.
دانشمندان هلندی نوعی پیادهرو را برای جادهها ابداع کردهاند که قادر است دود و مه را مصرف کرده و کیفیت هوا را ارتقا دهد.به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، محققان دانشگاه فناوری آیندهوون یک بلوک را در شهر هنگلو هلند با روکشهایی پوشاندند که با اکسید تیتانیوم افشانه میشوند.این ترکیب قادر است آلایندهها را از هوا برطرف کرده و آنها را به مواد شیمیایی کمتر مضر تبدیل کند.این پوشش خیابانی جدید که «پیادهرو فتوکاتالیستی» نام گرفته، آلاینده اکسید نیتروژن را تا 45 درصد در شرایط آب و هوایی ایدهآل کاهش میدهد.
اکسیدهای نیتروژن توسط خودروها و نیروگاههای برق تولید میشوند و با دیگر ترکیبات موجود در جو برای تشکیل مه و دود واکنش نشان میدهند.
به گفته دیوید براون، رهبر ارشد این تحقیق، تحقیقات انجامشده پتانسل سطوح از لحاظ شیمیایی مهندسیشده را برای ارتقا بیشتر کیفیت زندگی به ویژه در نواحی شهری اصلی نشان میدهد که در آن انتشارات ترافیکی در سطح بالایی است.
به دنبال اعتراض و تجمع گروهی از حامیان محیط زیست ایران، تخریب باغ گیاهشناسی نوشهر متوقف شد. این باغ از با ارزشترین ذخیرههای ژنتیک گیاهی در خاورمیانه به شمار میرود.حر منصوری عبدالملکی، دیدهبان میانکاله و از فعالان محیط زیست استان مازنداران، در خبری که روز پنجشنبه (۶ تیر/ ۲۷ ژوئن) روی صفحه فیسبوکی "کمپین برای محیط زیست ایران" منتشر کرد، نوشت که معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در دولت محمد خاتمی «از طرف حسن روحانی رئیس جمهور منتخب، مسئول بررسی موضوع شده» است و «پروژه گذر جاده از میان باغ گیاهشناسی نوشهر و تخریب باغ برای همیشه متوقف شد.»این درحالی است که روزنامه اعتماد از سوی برخی مسئولان در شماره امروز خود نوشته است که تصمیم نهایی در این باره ۱۰ روز دیگری اعلام میشود.تصمیم به تخریب یک باغ قدیمی با درختان منحصر بفردی که بعضی از آنها تا ۲۰۰ سال قدمت دارند، جنبوجوش فعالان محیط زیست مازندران را در پی داشت. چیزی نمانده بود که کمر درختان باغ گیاهشناسی نوشهر با کشیدهشدن یک جاده کمربندی از میان آن بشکند.استانداری مازندران قصد داشت بخشی از این باغ را برای دسترسی به بندر نوشهر تخریب کند. اما تجمع روز گذشته (چهارشنبه ۵ تیرماه) در اعتراض به تصمیم استانداری مازندران موقتا اقدامات بعدی را متوقف کرده است؛ اعتراضی که به نوشته روزنامهاعتماد حمایت برخی از دستاندرکاران دولتی را نیز به همراه داشت.روز پنجشنبه (۶ تیرماه) برخی رسانهها، از جمله روزنامههای "آرمان" و "اعتماد" و سایت این کمپین اینترنتی، از توقف موقت تخریب باغ گیاهشناسی نوشهر خبر دادند؛ باغی با ۳۵ هکتار مساحت که سال ۱۳۱۰ ساخته شده است. فعالان محیط زیست میگویند این پارک بزرگترین و با ارزشترین ذخیره ژنتیک گیاهی کشور و خاورمیانه است.
موزهای بینظیر
باغ اکولوژی نوشهر با پرورش هزار و ۴۰۰ گونه گیاهی در حقیقت یک موزه بینظیر گیاهان است. حامیان آن در نامه به روحانی اینگونه درباره درختاناش نوشتهاند:
«پایههایی کهنسال از بلند مازو، نمدار، توسکا و ممرز؛ تنها پایه بلوط چوبپنبه در ایران، قدیمیترین پایههای دارتالاب و ژینکو در کشور، ۲۵ گونه کاج و حدود ۳۰ گونه اکالیپتوس هم در این عرصه ۳۵ هکتاری وجود دارند؛ عرصهای که به دلیل حساسیت بیمانند و ارزش والایش به عنوان یک اثر ملی به شماره ۱۷۷۹۵ در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور ثبت شده است. همچنین تنها مکانی در جهان که دو گونه جدید و منحصر به فرد، یعنی اسپیره نوشهری و افرای مازندرانی بهطور همزمان در آن زیست میکنند، باغ گیاهشناسی نوشهر است.»
یخچالهای قله کوه کلیمانجارو واقع در تانزانیا سالیان درازیست که کلاهپوش این کوه سترگ را سفید پوش کرده است برخلاف خانه این کوه که در مکانی گرم قرار گرفته است.در حقیقت هوای سرد و خشک ارتفاعات قله این کوه مقدار عظیمی یخ را برای بیش از ده هزار سال است که نگاه داشته است.این حجم یخ، دهانه این کوه آتشفشانی را کاملا محاصره کرده است.
Melting ice on Mount Kilimanjaro
مطالعات انجام گرفته بر روی هسته های اصلی این یخ نشان می دهد که در طی تمامی تغییرات آب و هوایی ،شامل گرم شدنها و خشک شدن ها در طی سالیان متمادی نتوانسته این حجم یخ را کاهش دهد .اما این روند بیش از این ادامه نخواهد یافت.مطالعات جدید و عکس های ماهواره ای نشان می دهد که طی 100 سال اخیر این توده یخی 85 درصد کاهش یافته است.دانشمندان پیش بینی می کنند با این روند تمامی این یخچال طبیعی تا سال 2060 برای همیشه از کره زمین محو گردد.افزایش دمای جهانی سرانجام اثر خود را بر روی یخهای کوهها نیز نمایان ساخت.اما این افزایش به تنهایی عامل این کاهش نمی باشد.بارش کمتر برف طی دهه های اخیر باعث خشکتر شدن اتمسفر این ناحیه گردیده است.در نتیجه میزان ابرها در این ناحیه کاهش یافته و نور مستقیم خورشید باعث ذوب شده این یخها گردیده است. دانشمندان همچنان اثر گلخانه ای ناشی از سوخت فسیلی را عامل اصلی افزایش دما یزمین می دانند.
نتایج یک کار تحقیقاتی مشترک بین دانشگاه تگزاس و دانشگاه کالیفرنیا نشان میدهد که نانوذرات موجود در خاک میتوانند توسط گیاه جذب شده و وارد زنجیره غذایی شوند.به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه تگزاس با همکاری محققانی از دانشگاه کالیفرنیا، آزمایشگاه ملی شتابدهنده در استنفورد به بررسی نانوذرات در گیاهان پرداختند.
کادمیم
آرسنیک
این گروه تحقیقاتی روی دانه سویا متمرکز شدند که پنجمین محصول در تولیدات کشاورزی دنیا از نظر حجم تولید محسوب میشود.خاک مورد استفاده این گیاه حاوی اکسید روی و دی اکسید سریم (نانوسریا) است. اکسید روی به وفور در مواد آرایشی، حسگرها و مواد آنتی باکتریال استفاده میشود. نانوسیریا نیز یک کاتالیست عالی برای سوخت داخلی در فرآیندهای کرکینگ است.این گروه تحقیقاتی با پرتو اشعه ایکس این گیاه را بعد از رشد در گلخانه مورد آزمایش قرار دادند. با سیستم اشعه ایکس میتوان فهمید که آیا نانوذرات وارد گیاه شده یا نه.نتایج این پژوهش نشان داد که نانوذرات سریم نه تنها در ریشه وجود دارد، بلکه به غلاف سویا نیز رسیده است.محققان نشان دادند که حالت شیمیایی سریم در غلاف و ریشه یکسان است. با این حال بخشی از سریمها از حالت چهار ظرفیتی به سه ظرفیتی تغییر حالت داده که این موضوع حساسیت شیمیایی نانوذرات را تغییر میدهد.فلز روی نیز در ریشه، ساقه و غلاف دیده شد که غلظت آن بیشتر از نمونههای کنترل بود. طیفهای بدست آمده هیچ اثری از روی بصورت نانوذرات روی در میوه گیاه نشان نداد.این طیف نشان میدهد که برخی لیگاندهای آلی نظیر سیترات در گیاه وجود داشته که احتمالا به روی متصل میشوند. اما این گیاه میتواند عناصر خطرناکتری نظیر کادمیم و آرسنیک را بصورت نانوذرات جذب کند.محققان نشان دادند که نانوذرات دی اکسید سریم در صورت وجود در خاک وارد سویا میشوند.نانوذرات ساخته شده توسط انسان میتواند از طریق گیاهان وارد زنجیره غذایی شود، هر چند سطح این نانوذرات در حال حاضر قابل توجه نیست، اما روزی میتواند بمرحله بحرانی برسد. بهمین دلیل از همین حالا باید در مورد ورود یا عدم ورود این نانوذرات به خاک تصمیم گیری کرد.نتایج این پژوهش که به دلیل اختلاف نظر میان محققان درباره خطرات نانوذرات و امکان ورود آنها به زنجیره مواد غذایی انجام شده، در نشریه «ACS Nano» منتشر شده است.
دانشمندان در گرینلند نیز مانند قطبها و سیبری نگران سرعت ذوب شدن یخها ،گرم شدن هوا و بالا آمدن سطح اقیانوس ها می باشند.آنها برای این کار اقدام به طراحی یک مدل عددی کرده اند و با استفاده از GPSهای کار گذاشته شده و جمع اوری سالیانه اطلاعات ذخیره شده اقدام به اصلاح مدل و پیش بینی های خود می نمایند.
دریاچه آرال از دهه 60 شروع به ناپدید شدن کرده است که علت اصلی آن اختصاص دو رودخانه اصلی منبع تغذیه کننده آن به کشاورزی بوده است.این تصاویر نتیجه تصمیمات مدیریت منابع آبی را نشان می دهد .تصاویر ماهواره ای بترتیب از چپ به راست مرتبط به سالهای1977، 1998 و در نهایت 2010 می باشد.
پژوهشی تازه میگوید، وضعیت نابودی گونهها بسیار وخیم است. اثرات سوء تخریب زادگاهها و آلودگی محیط زیست در بسیاری از گونهها دهها سال بعد نمایان میشود. شمار گونههای در معرض خطر بسیار بیشتر از ارزیابیهای پیشین است.در تاریخ کره زمین بارها دورههایی از نابودی بزرگ گونهها وجود داشته است. دلیل انقراض گونهها گاه سقوط شهابسنگها و گاه فعال شدن آتشفشانها بوده است.بسیاری از کارشناسان با توجه به انقراض پرشتاب گونهها در دوران کنونی از ششمین موج نابودی گستردهی گونههای جانوری و گیاهی سخن میگویند.اما تفاوت این موج با موجهای پیشین این است که این بار فعالیتهای انسان موجب ناپدیدشدن موجودات کره زمین است.آلودگی محیط زیست نخستین علت نابودی گونهها در دوران فعلی محسوب میشود. پس از آن تغییر زیستگاههای طبیعی در زمینهای کشاورزی و پراکنده شدن حیوانات وحشی قرار میگیرند.
نگاهی به پژوهش جدید
بر اساس گزارش "اشپیگل آنلاین" آلمان، محققان برای داشتن درکی بهتر از این موضوع توسعه اقتصادی ۲۲ کشور اروپایی و تنوع زیستی این کشورها را مورد مطالعه قرار دادند.به موجب گزارش منتشر در نشریه علمی Proceedings of the National Academy of Science انقراض گونهها در دهههای آینده ممکن است افزایشی مشهود نشان دهد.طبق پژوهش جدید، بین ۲۰ تا ۴۰ درصد از گونههای موجود در کشورهای مورد بررسی، از جمله آلمان در حال حاضر در معرض خطر قرار دارند.تیم اشتفان دولینگر(Stefan Dullinger) از دانشگاه وین، فهرستهای قرمز گونههای در معرض انقراض و سیر توسعه اقتصادی در این کشورها را در ابتدا، میانه و انتهای قرن بیستم مورد مطالعه قرار داد.در این بررسی، میزان تراکم جمعیت، وسعت بهرهبرداری از زمین و تولید ناخالص سرانه ملی این کشورها نیز مد نظر قرار گرفت.
رابطه توسعه اقتصادی و نابودی گونهها
پژوهش دانشگاه وین نشان میدهد که میان انقراض گونهها و توسعه اقتصادی رابطهای مشهود برقرار است. برای نمونه با مطالعه سیر رشد اقتصادی در سالهای ۱۹۰۰ یا ۱۹۵۰ میتوان وضعیت گونههای در معرض خطر در حال حاضر (۲۰۱۳) را پیشبینی کرد که این ارزیابی با وضعیت واقعی گونههای در معرض خطر در شرایط فعلی مطابقت دارد.اشتفان دولینگر در توضیح تأثیر بلندمدت فعالیتهای انسان بر انقراض گونهها با اشاره به گیاهان زینتی، مانند گل سرخ آشفته (Ragged Robin) یا گلی به نام Succisa Pratensis میگوید: «این گونهها که پراکندگی آنها قبلا بسیار زیاد بود در حال حاضر میزانشان بسیار کاهش یافته است، اگر چه که عواملی که باعث این کاهش شده مانند مصرف کودهای شیمیایی و کشیدن شبکه فاضلاب به دهها سال پیش برمیگردد.»پژوهشگران تأکید میکنند، اثرات زیانبخش فعالیتهای انسان حتی در مورد جانورانی با عمر کوتاه، مثل سنجاقکها و ملخها نیز دهها سال بعد روشن میشود.دولینگر خاطرنشان میسازد: «رد پای خطری که امروز گونهها را تهدید میکند را باید در توسعه اقتصادی که از ۱۰۰ سال پیش آغاز شده یافت.»به گفته او، دخالت شدیدی که امروزه در طبیعت صورت میگیرد، اثرات خود را دهها سال بعد نشان خواهد داد. او نتیجهگیری میکند، بنابراین در مورد گونههای در معرض نابودی ارزیابی نادرستی صورت گرفته و شمار این گونهها بسیار کمتر از میزان حقیقی تخمین زده شده است.
علل مختلفی برای الودگی اقیانوسها شناخته شده است .آلودگی نفتی،زباله های دریایی ،مواد سمی و برخی معادن و....آلودگی نفتی نه تنها توسط تانکر های نفت بر عظیم ایجاد می گردد بلکه روان آبها ی ناشی از زباله های صنعتی موجود در روی زمین و یا دفن شده و فاضلابها راه خود را به اقیانوسها باز کرده اند.زباله های دریایی بیش از آنکه مستقیما در آب ریخته شوند بعد از سیلابهای شدید و یا سیل شسته شده و به اقیانوس ها راه می یابند.بزرگترین خطرات برای حیات وحش می تواند تورهای پهن شده از سوی قایقها و یا پلاستیکهایی باشد که سر از سیستم گوارش جانداران حیات وحش در می آورد.مواد سمی خطرناکی چون جیوه ،دیوکسین و مواد رادیواکتیویته برروی هم در اقیانوسها انباشته می گردد.
هم ریختن مواد در این آبهای آزاد و هم استخراج مواد از عوامل آلوده کننده مهم می باشند.زباله های جامد چون کیسه های پلی اتیلنی ،بطری،بطری های شیشه ای ،کفش مواد بسته بندی و ... اگر بدرستی دور ریخته نشوند در نهایت سر از دریا در می آورند.این زباله ها اغلب بجای مواد غذایی توسط جاندارانی چون نهنگ ها ،دلفین ها و یا لاک پشتها اشتباه گرفته شده و بلعیده می شوند و اینجاست که با بسته شده راه تنفس و یا گوارش سرنوشت شوم این جانداران رقم خواهد خورد.
بیشتر فاضلابهای تصفیه نشده و حتی تصفیه شده به دریا ها ختم می گردند.به عنوان مثال 80 درصد فاضلاب های منتهی به دریای مدیترانه ازنوع تصفیه نشده است.بیشتر موجودات موجود در اقیانوسها از موجودات ریز و شناور تا نهنگها و خرس های قطبی به مواد شیمیایی ساخته شده نوع بشر (آفت کشها و ...)آلوده می شوند.دامپینگ زباله ها طی قرن ها بر روی زمین باعث ایجاد شرایط مناسب برای ورود مواد سمی به اقیانوسها گردیده . موادشیمیایی می تواند از طریق روش ساخت غلط و یا نشت تصادفی ناشی از آتش سوزی و یا...وارد آب ،خاک و یا هوا گردد.
با توجه به بزرگی اقیانوسها باور غلطی رایج گردیده که این مواد در اقیانوسها رقیق می گردندو بطور ایمنی پراکنده می گردند در حالیکه برخی از مواد شیمیایی ساخت بشر نه تنها ازبین نرفته و رقیق نمی گردند بلکه با ورود به زنجیره های مانند زنجیره غذایی بر غلظت شان افزوده می گردد.موجودات پایین زنجیره غذایی مانند پلانکتونها با جذب مواد سمی با توجه با اینکه قابلیت دفع و یا تجزیه آنها را ندارند به مرور زمان تبدیل به منبع اینگونه مواد گردیده و مواد سمی در بدن آنها بیش از محیط پیرامون (آب ،خاک و هوا)متمرکز می شود .حیوانات بزرگتر با شکار این قبیل جانداران باعث افزایش این تمرکز در بدن خودشان می گردند بطوریکه خرس قطبی با استفاده از فکهای دریایی به مراتب آلوده تر از این جاندار می گردند. نکته جالب اینجاست که ما در بالاترین قسمت این زنجیره جایگاه خاص و مطمئنی را به خود اختصاص داده ایم.شواهد نشان می دهد مواردی چون خوردن مواد غذایی دریایی ،محصولات خانگی و چربی های حیوانی باعث ایجاد مشکلات جدی بهداشتی چون سرطان ،آسیب به سیستم ایمنی بدن ،مشکلات رفتاری و کاهش باروری برای بشر گردیده است.(خود کرده را تدبیر نیست)
جندی شاپور البرز.اردیبهشت 92
Photos courtesy of Alberni Environmental Coalition On-Line Library, Visual Dictionary Online, Gavin Newman / Fire Earth, Environment Pollution-think about it. DailyStoke.com, 2305 The Oceans: A Physical Geography, freefoto.com, www.deepsea.co.za, and 'Testing the Waters' Press Conference
متان گاز گلخانه ای است که 25 برابر از CO2قویتر می باشد(تاثیرات بر محیط زیست و اثر گلخانه ای)و در رسوبات وپوشش های یخی کره زمین بخصوص یخچالهای قطبها و سیبری بدام افتاده است.این پرمافراست (permafrost) مانند مهر وموم عمل کرده و مانع نشت این مقادیر عظیم گاز متان در محیط می گردد.
اما با روند گرمایش زمین این گاز 5برابر سریعتر از آنچه پیش بینی می گردید در حال رها شدن می باشد و این اندازه گیری ها با توجه به تکنیک های جدید اندازه گیری دقیقتر از اطلاعات گذشته است.حاصل این رهاسازی ورود مقادیر عظیم گاز متان به جو است که می تواند باعث تغییرات ناگهانی در آب و هوا و به احتمال بسیار زیاد بی بازگشت گردد.با این روند افزایش دما تا 50 میلیارد تن متان به تنهایی می تواند از زیر دریاچه یخ زده سیبری آزاد گرددکه با توجه به تحقیقات صورت گرفته می تواند میزان گاز متان را به 10 برابر حال حاضر برساند.پرمافراست سیبری حدود 1000کیلومتر مربع از سطح اقیانوس منجمد شمالی را تحت پوشش خود دارد.
مقدار نشت متان از شرق سیبری(فلات قطب شمال) قابل مقایسه با تمامی متان حاصل از بقیه اقیانوسهای جهان در کنار هم می باشد.این موضوع کارشناسان بین المللی را در ارتباط با تغییرات آب و هوایی ناشی از آن نگران ساخته است.این پژو هش در ژورنال ساینس منتشر شده است.پس از بخار آب و دی اکسید کربن، متان بیشترین اثر در حفظ گرمای جو را داراست.
پس از انقلاب صنعتی میزان آن در جهان دو بابر گردیده است و این روند رشد همچنان ادامه دارد.به عقیده والتر که یک بوم شناس آبی است رها شدن متان در 11000سال قبل از عوامل اصلی گرم شدن هوا در آن دوره بوده است.این رها شدن در مقیاس وسیعی رخ داده که می تواند دوباره نیز اتفاق بیافتد.از نظر او این متان های بدام افتاده مانند بمب ساعتی است.
جندی شاپور البرز .اردیبهشت 92
Photos courtesy of Zina Deretsky / National Science Foundation, Sergey Zimov, AP Photo / Nature, Katey Walter, Getty Images, and Buffalo News
نخستین ساختمان زیستی جهان با نمای بیوراکتور حاوی ریز جلبک در هامبورگ آلمان افتتاح شد.به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این ساختمان پنل های شیشه ای بیوراکتورهایی حاوی ریز جلبک بکار رفته اند؛ این جلبک ها با تولید زیست توده و گرما بعنوان منبع انرژی تجدیدپذیر در ساختمان مورد استفاده قرار می گیرند.این سیستم بطور همزمان یک عایق مناسب گرمایی و صوتی برای ساختمان ایجاد می کند.
در نمای ساختمان 129 بیوراکتور در ابعاد 2.5 در 0.7 متر بکار رفته اند که جنوب غربی تا جنوب شرقی نمای ساختمان را پوشش داده اند؛ بیوراکتورها توسط مرکز مدیریت انرژی کنترل می شوند که در آن گرمای حرارت خورشید و جلبک پس از جذب و ذخیره شدن، برای تولید آب گرم ساختمان مورد استفاده قرار می گیرند.«جان وورم» مدیر تحقیقات شرکت اسپانیایی Arup تأکید می کند: استفاده از فرآیندهای زیست- شیمیایی در نمای ساختمان برای ایجاد سایه و انرژی تجدیدپذیر یک ایده کاملا نوآورانه و راه حل پایدار برای تولید انرژی در مناطق شهری محسوب می شود.تخمین زده می شود که تا چهار دهه آینده بیش از 75 درصد جمعیت 9 میلیاردی جهان در مناطق شهری ساکن خواهند شد و در این شرایط باید محیط های متراکم شهری از ارگانیسم های زنده برای تأمین بخشی از انرژی استفاده کنند.این شرکت پیش از این طرح مفهومی از آسمانخراش های سال 2050 میلادی را ارائه کرده است؛ این طرح شامل ساختمان های زنده با استفاده از جلبک است که یک ماژول انعطاف پذیر، برخوردار از سیستم تصفیه هوا، سایت های تولید مواد غذایی و فضای سبز داخلی محسوب می شود که توسط ربات ها تعمیر و نگهداری می شود.
سیستمهای هوشمند که مغز ساختمان های آینده محسوب می شوند، امکان مدیریت و استفاده صحیح از منابع مختلف انرژی توسط ساکنان را فراهم می کنند.
نتایج یک تحقیق جدید نشان میدهد که برخلاف آنچه پیش از این تصور میشد، بخش اعظم بافت گیاهی جنگلهای گرمسیری در اثر گرم شدن کره زمین در قرن بیست و یکم میلادی از بین نخواهد رفت. بر این اساس، این منابع سرسبز و طبیعی زمین در برابر عواملی مانند بالارفتن دمای محیط زیست و خشکسالی مقاومت مناسبی نشان میدهند و «فقط در جنگلهای قاره آمریکا» این نتیجه مشاهده نشده است.
به نوشته سایت «ساینس دیلی»، یافتههای پژوهش فوق که اخیراً در نشریه «نیچر جئوساینس» به چاپ رسیده از جنبههای مختلف حائز اهمیت است: برپایه این نتایج تصویر دقیقتری از آینده جنگلهای گرمسیری به دست آمده و امروز میتوان با قطعیت بیشتری درباره نقش این نوع محیطهای طبیعی در آینده زیستبومهای زمین و آب و هوای آن پیشبینی کرد.جنگلهای گرمسیری از آن جهت بر روی وضعیت آب و هوای کُره زمین تأثیر دارند که بخش مهمی از آنچه به «چرخه کربن» معروف است را تشکیل میدهند. چرخه کربن به فرآیند ترکیب پیوسته کربن و اکسیژن در سامانه زمین گفته میشود که در حفظ حیات در کره زمین و دمای این سامانه نقش مهمی دارد.تأثیر طبیعی جنگلهای گرمسیری بر آب و هوای زمین به حدی است که در محاسبات مربوط به طرحهای در دست اجرای سازمان ملل متحد برای کاهش میزان تصاعد گازهای گلخانهای ناشی از پدیده جنگلزدایی، به عنوان یکی از مؤلفههای مؤثر در نظر گرفته شدهاند. این نوع زیستبومها به وسیله نگه داشتن کربن درون خود از پخش شدن آن در سطح جو جلوگیری میکنند.
گروه پژوهشی یادشده متشکل از دانشمندانی با تخصص آب و هوا و همچنین زیستبومشناسانی از کشورهای بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، استرالیا و برزیل بوده است. این تیم به سرپرستی دکتر کریس هانتینگفورد با استفاده از شبیهسازیهای رایانهای ۲۲ حالت آب و هوایی متفاوت، واکنش جنگلهای گرمسیری قارههای آمریکا، آفریقا و آسیا را در برابر تغییرات جوی ناشی از گازهای گلخانهای مورد بررسی قرار دادند. در نتیجه این آزمایش دانشمندان دریافتند که کاهش پوشش جنگلی تنها در یک مدل، یعنی در قاره آمریکا به چشم میخورد.
در عین حال باید توجه داشت که اگرچه پژوهش یاد شده مؤید آن بوده که خطر آسیبهای ناشی از تغییرات جوی در جنگلهای گرمسیری به نسبت ناچیز است، دانشمندان عضو این گروه تحقیقاتی در گزارش یافتههای خود تصریح کردهاند که «کماکان نمیتوانند درباره بعضی ابعاد تأثیر گرم شدن آب و هوا بر زیستبومهای مختلف کره زمین، با قطعیت نظر دهند.»
دکتر کریس هانتینگفورد میگوید: «شگفتی بزرگی این آزمایش آن بود که متوجه شدیم عدم اطمینانی که درباره مدلهای زیستبومی جنگلهای حارهای وجود دارد به مراتب از عدم اطمینان ما درباره آینده تغییرات آب و هوایی بیشتر است. با این همه، پس از بررسی یافتهها به این نتیجه رسیدیم که، برمبنای دانستههای کنونیمان از تغییرات جوی و واکنشهای زیستمحیطی، شواهدی مبنی بر مقاومت و پایداری جنگلهای قاره آمریکا (آمازون و آمریکای مرکزی)، آفریقا و آسیا وجود دارد.»دکتر دیوید گلبریت، یکی دیگر از اعضای ارشد تیم پژوهشی یادشده از دانشگاه لیدز میگوید: «این آزمایش نشان داد که چرا ما بایستی در شناختمان از رفتار جنگلهای گرمسیری در برابر افزایش دما و خشکسالی بازبینی کنیم. مدلهای گوناگون گیاهی موجود واکنشهای به شدت متفاوتی در مقابل تغییرات جوی از خود نشان میدهند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این مسئله است که اگرچه یافتههای اخیر نشان میدهد که جنگلهای گرمسیری در برابر گرمایش زمین مقاوم هستند، مؤلفههای دیگری مانند آتشسوزی و جنگلزدایی در این بررسی جایی نداشتهاند. با وجود آنکه این عوامل بر روی میزان کربن محفوظ در جنگلهای گرمسیری تأثیر خود را دارند، شبیهسازیشان در آزمایشهای اینچنینی دشوار است. بنابراین برای رسیدن به نتایج دقیق تر، نیازمند مدلسازیهای بیشتر و انجام بررسیهای فراگیرتری درباره جنگلها هستیم.»
مرگ هزاران ماهی در تالاب Rodrigo de Freitas در ریودوژانیرو بعد از افت شدید سطح اکسیژن در این تالاب بدلیل آلودگی.بیش از 65 تن ماهی مرده از این تالاب جمع آوری گردید.(میزبان المپیک 2016)
بنا به نتایج این سه گزارش، با وجود تشدید تلاشهای فعالان و دستاندرکاران حفاظت از محیط زیست و نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی فعال در این زمینه، نه تنها روند توسعهی در جو کرهی زمین، کاهش نیافته است بلکه این روند بار دیگر رو به افزایش است.بنابراین، جهانیان به هیچ وجه نخواهند توانست افزایش متوسط دمای کرهی زمین را زیر دو درجه نسبت به دمای پیش از عصر صنعتی نگه دارند. که این حاکی از شکست تعهدات نشست کپنهاگ در سال ۲۰۰۹ است. نشستی که در آن ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل متحد برای کاهش گازهای گلخانهای و کنترل میزان افزایش دمای کرهی زمین همپیمان شده بودند.در وهلهی اول بانک جهانی روز دوشنبه مفصلترین گزارش را منتشر ساخت که حاکی از آن است که طی قرن جاری و یا حتی تا سال ۲۰۶۰، یعنی کمتر از نیم قرن دیگر، در صورت ادامهی روند کنونی و عدم تلاش دوچندان دولتها، دمای متوسط کرهی زمین حدود چهار درجه افزایش خواهد یافت.
بدین ترتیب، بنا به نظریهی نگارندگان این گزارش، جهانیان در کرهی زمین با چهار درجه افزایش دما، بدون شک با فجایع زیستمحیطی بسیار زیادی روبرو خواهند شد. فجایعی که به دلیل عظمت آنها، به هیچ وجه انسان قابلیت و توانایی مقابله با آنها را نخواهد داشت. در این رابطه، رییس بانک جهانی هشدار داده است که اگر بشریت نتواند فرآیند گرمایش کرهی زمین را کندتر کند و میزان متوسط افزایش دما را زیر مرز دو درجه نگه ندارد، آنگاه جهان متفاوتی را برای نسلهای آینده به میراث خواهیم گذاشت. خصوصاً رییس بانک جهانی تاکید کرده است که در صورت ادامهی روند کنونی، افراد فقیر و کمدرآمد جامعه، از دیگران به مراتب آسیبپذیرتر خواهند بود.در ادامهی گزارش بانک جهانی آمده است که این افزایش چهار درجهای دمای متوسط کرهی زمین در قرن جاری، برابر خواهد بود با تشدید خشکسالی در مناطق بسیار خشک، تشدید رطوبت در مناطقی که اکنون مرطوب هستند، افزایش موج گرما در مناطق حاره، تشدید مشکلات بیآبی در بسیاری از مناطق جهان، نابود شدن بخش عمدهای از تنوع زیستی، خصوصاً در کل سلسله رشتهی مرجانهای اقیانوسها که برای تعادل محیط زیست از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند، و زیر آب فرو رفتن شهرهای ساحلی و خصوصاً ایجاد اختلال شدید در تولیدات کشاورزی و ماهیگیری و در نتیجه افزایش مشکلات کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه در بسیاری از مناطق جهان.
اما گزارش بانک جهانی به چند مکان جغرافیایی جهان اشارهای دقیقتر دارد. بدین ترتیب، در صورت ادامهی روند کنونی، امواج گرمای شدید که ممکن بوده تا به حال در هر قرن یک بار رخ دهد، همه ساله امکانپذیر خواهد بود؛ خصوصاً در آفریقای شمالی، خاورمیانه و برخی مناطق ایالات متحدهی امریکا، که در این مناطق ممکن است دمای متوسط به میزان شش درجه افزایش یابد.
بیش از یک صد و چهل کشور جهان بر سر یک رشته تدابیر قانونی الزام آور برای کاهش آلودگی فلز جیوه در محیط زیست به توافق رسیده اند.هیاتهای حاضر در مقر سازمان ملل متحد در ژنو موافقت کردند که این مایع به شدت سمی را از بسیاری از محصولات خانگی مثل دماسنجهای جیوهای حذف کنند.کشورهای شرکتکننده در گفتگوهای برنامه محیط زیست سازمان ملل همچنین بر سر کاهش آلودگی جیوه در نیروگاه های برق و کارخانه های سیمان توافق کردند.بر اساس این توافق، صاحبان معادن کوچک طلا که از جیوه برای جداسازی طلا از سنگ معدن آن استفاده می کنند، نیز باید در مقابل این نوع آلودگی محافظت شوند.برنامه محیط زیست سازمان ملل گفته است اجرای این توافق ممکن است تا پنج سال طول بکشد.سازمان ملل اخیرا اعلام کرده که مصرف جیوه در تعدادی از کشورهای در حال توسعه، در حال افزایش است و این کشورها به شکلی روزافزون در معرض مخاطرات زیست محیطی و سلامتی ناشی از آن قرار دارند.جیوه از طریق یک رشته فرایندهای صنعتی از جمله تولیدات معدنی، فلزی و سیمانی و همچنین استفاده از سوخت های فسیلی در محیط پخش میشود.جیوه به مدت طولانی در محیط زیست باقی میماند و از طریق هوا، آب، خاک و اندامهای موجودات زنده در محیط منتشر و در فاصلههای گسترده پخش میشود.سازمان بهداشت جهانی میگوید جیوه برای سلامتی انسان به شدت مضر است و به ویژه برای رشد جنین و نوزادان خطرناک است.به گفته این سازمان، استنشاق بخار جیوه به سیستمهای عصبی، گوارشی، ایمنی، و همچنین به ریه و کلیه آسیب میزند و ممکن است کشنده باشد. سازمان بهداشت جهانی میگوید نمکهای معدنی جیوه به پوست و چشم نیز آسیب میرساند.BBC WORLD
به تارنمای جندی شاپور البرز خوش آمدید.
دانشگاه گندی شاپور در عصر خود بزرگترین مرکز فرهنگی شد. دانشجویان و استادان از اکناف جهان بدان روی میآوردند. مسیحیان نسطوری در آن دانشگاه پذیرفته شدند و ترجمه سریانیهای آثار یونانی در طب وفلسفه را به ارمغان آوردندنو افلاطونیها در آنجا بذر صوفی گری کاشتند. سنت طبی هندوستان، ایران، سوریه و یونان در هم آمیخت و یک مکتب درمانی شکوفا را به وجود آورد.